قرمزی چشم oor Engels
قرمزی چشم
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
red-eye effect
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
قرمزي چشم هامو از بين ميبرم قرص هاي مثلا کمرم رو ميخورم تا بتونم روز رو شروع کنم
Then again, she hasn' t cracked a smile since that shark almost devoured meOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
سفیدی درخشان بجای قرمزی چشم معمول، در عکسها اغلب زمانی که عکس با فلش گرفته شود دیده میشود و مردمک سفید یا ناهموار ظاهر میشود.
He almost never leaves the houseWikiMatrix WikiMatrix
علائم دیگر میتواند شامل چشمهای منقطع، دید دوگانه، چشمهایی که تراز نمیشوند، تیری یا قرمزی چشم، دید ضعیف یا تنوع رنگ عنبیه در هر چشم باشد.
We seek to understand factors that regulate body weight in women during menopause and in the postmenopausal years; two critical phases that increase the risk of obesity in a woman's life.WikiMatrix WikiMatrix
در ذهن خود چشم قرمزی را دید که بازشد و خود را درتاریکی نمایان کرد.
In order to allow the joint operational programmes to prepare adequately for implementation, after the adoption of the joint operational programme and before the signature of the financing agreement, the Commission may allow the joint managing authority to use part of the programme budget to start financing programme activities such as the incurring of operational costs of the managing authority, technical assistance and other preparatory actionsMIZAN MIZAN
و خدا خدا میکرد که چشم حیوانات به روبان قرمزی بیفتد که به یالش بستهبودند.
He always had this little smile.Well, he don' t smile much anymore. Well, I guess your bottle fills up real quick when your kids get smeared. Come on, CorporalMIZAN MIZAN
از این خانم که لباس پرزرق و برق و قرمزی برتن و کفش سبزی برپای داشت چشم برگرفت و به سوی دیگری نگریست
Xeloda to # mg/m# twice daily is recommendedMIZAN MIZAN
اظهارات شاهدان از علائم حملات به گاردین شامل مواردی از این قبیل میشد، «افرادی که در منازل خود خواب بودن در تختهای خود جان باخته بودند،» سر درد و استفراغ، «خروج کف از دهان و بینی قربانیان»، «انتشار بویی شبیه به بوی سرکه و تخممرغ گندیده»، «تغییر رنگ بدن اجساد به آبی»، «بوی شبیه به گاز خوراکپزی» و قرمزی و خارش چشم.
What are you going to do?WikiMatrix WikiMatrix
رفت جلو نزدیک همه نشست و با طنازی بنا کرد به تکان دادن یال سفیدش و خدا خدا میکرد که چشم حیوانات به روبان قرمزی بیفتد که به یالش بسته بودند.
Yeah, but you won' t, not if you wanna see these diamondsMIZAN MIZAN
لکه قرمزی در مرکز آن بود و از نظر لوید شبیه یک چشم وحشتناک بود. چشمی خونالود و نیمه باز که به او خیره شده بود.
I can regulate my body temperature to match hisMIZAN MIZAN
صورتش شبیه سطح سوپ قرمزی با گودالهای متعدد بود که از آن تنها یک چشم که ازآفتاب بیابان کمرنگ شده بود بیرون زده بودوبا هوشمندی متأثرکننده ووحشتناک به اطراف نگاه میکرد.
It uses the money it receives from the various sectors to do research and to market Canada as a travel destinationMIZAN MIZAN
10 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.