قهوهخانه oor Engels
قهوهخانه
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
café
en
coffee shop
teahouse
coffeehouse
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Prenteboek
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
اتاق قهوهخانه را به ایشان نشان بده!
You didn' t come here to talkMIZAN MIZAN
بعد از آن یک ایستگاه رادیویی در قهوهخانه شروع به کار کرد که برای ایالات متحده آمریکا برنامه تولید میکرد و نام آن "This is Paris" بود.
Doesn' t his very existence diminish you?WikiMatrix WikiMatrix
اشتوکمان روی ایوان خانهٔ مو خوف آمد مقامات دولتی همیشه نزد سرگئی پلاتونویچ وارد میشدند و از رفتن به قهوهخانه سر بازمیزدند ، شانهها را بالا افکند و به لتهای رنگ کردهٔ در چشم دوخت.
How is your father?MIZAN MIZAN
پس چادری را که قهوهخانه آن قسمت بود، نشان داده گفت: اینجا را نگاه کنید! سربازان جمع میشوند و اینجا مینشینند.
Yes, I mean besides the childrenMIZAN MIZAN
و شبها هنگامیکه من در خواب بودم به قرار مسموع به قهوهخانة مخصوص ملاحان میرفت که به اصطلاح پاتوق آقای پگاتی هم آنجا بود.
From now on, they' il spell mutiny with my nameMIZAN MIZAN
کنار جلو خان قهوهخانه گاری عجیبی ایستاده است.
Isn' t she just the best?MIZAN MIZAN
که ارج دیگری دارند و صندوق قهوهخانه به آنها متکی است
They' re the actors!MIZAN MIZAN
از قیلوقال قهوهخانه میگذشت و به گوش میرسید.
I am not going to see a psychiatrist!MIZAN MIZAN
آندو از قهوهخانه خارج میشوند و از اینجا به بعد، ماهیت صحبتهای میانشان بهکلّی عوض میشود: به جای انگلیسی، به ترکیبی از فرانسوی و انگلیسی صحبت میکنند (میلر اذعان میکند که در مدرسه، فرانسوی، و نَه ایتالیایی، فراگرفتهاست)، و از آن عجیبتر این است که لحن صحبتهایشان به گونهای تغییر مییابد که گویی آنها زن و شوهریند که پانزده سال با هم زندگی کردهاند و انگار پسرِ زن، پسرِ هر دوی آنهاست.
You see that?WikiMatrix WikiMatrix
گاه گاه، باد نیم گرمی که از جانب رودخانه میوزید، شرابههای چادر جلو در قهوهخانه را تکان میداد.
As you all know, His Eminence was once a student hereMIZAN MIZAN
قهوهخانة بزرگی است که دیدن آن سابقاً هم، هنگامی که وی با پدر خود گردش کنان از کنار آن میگذشت، در او اثر نامطبوع و حتی وحشتناکی میگذاشت.
There have been deep Éacerations in the immediate area... and these have been approximated by fine surgicaÉ suturesMIZAN MIZAN
این سه به صورت منظم در قهوهخانه Eptalofos در میدان تقسیم ملاقات مینمودند و دربارهٔ مسائل ادبی بحث میکردند.
The beneficiary shall supply all the detailed information requested to Parliament, or to any other external body authorised by Parliament, so that the latter can verify the proper implementation of the programme of activities and the provisions of the grant award agreementWikiMatrix WikiMatrix
این قهوهخانه، و قیافة از هم دررفته و داستان پنج شب بر روی کشتیهای باری با بطری عرق گذراندن،
Now, I figure your end of the score was at least three G' sMIZAN MIZAN
آند را از آن اتاق نیز بیرون شده و به قهوهخانه رفت.
And £# taken from it.Well, did you, uh Did you see anyone take itMIZAN MIZAN
اگر بدانید دیروز در قهوهخانه چهها کرد، هر چند که عاقلانه بود ...
The ownership of Campina's Melkunie brand and the ownership of all Friesche Vlag sub-brand names and all brands that are specific to the products of FF Fresh (with the exception of the Friesche Vlag brand itself) are included in the divestitureMIZAN MIZAN
یک قهوهخانه رو به جاده دارند و یک سبزی کاری رو به صحرا.
Boy, this vertical skating is risky businessMIZAN MIZAN
قهوهخانه: دو باب.
Targets on vaccinationWikiMatrix WikiMatrix
پانتولابوس مسخره در قهوهخانه انگلیسی نومانتانوس عیاش، بذلهگویی میکند، هرموژن در شانزه لیزه شش دانک خوان است
You do not let your eyes see nor your ears hear...... that which you cannot account forMIZAN MIZAN
کانگ در سال ۲۰۱۰ در سری کمدی عاشقانه قهوهخانه بازی کرد، که در آن او یک رماننویس غیرعادی است که در یک مثلث عشق با ناشرش (که توسط پارک سی آن ساخته شدهاست) و دستیار او (بازیگر هام یون-جون) بازی کرد.
Oh right rightWikiMatrix WikiMatrix
زندگی آنها و مرا در قهوهخانه نابود کرد!
No, she' s a gamer.She' il give it to her bosses, move up the DEA' s covert ranksMIZAN MIZAN
در گوشهی قهوهخانه بادبزن الکتریکی سرش را آرام به راست و چپ میگرداند و سالن را به دم گرمش جارو میکند
Leave her alone!MIZAN MIZAN
خود نیز باید از همان امتیازات اربابش استفاده کند یعنی در هیچ قهوهخانه و کاروانسرایی از بابت هیچ هزینهای وجهی نپردازد.
I hope it' s easy for you to go back homeMIZAN MIZAN
به مرور زمان قهوهخانه در شمار یکی از واحدهای معتبر صنفی درآمد و قهوه چیگری یکی از شغلهای رسمی و شناخته شده در جامه گردید.
And at the World ChampionshipWikiMatrix WikiMatrix
او را در لباس پسرکی قاطرچی بر در آن قهوهخانه دیدم
You' re not bummed are you?MIZAN MIZAN
محکم دست پدرش را گرفته است، سر را با وحشت به سوی قهوهخانه بر میگرداند و به آن مینگرد.
Just to play a bad joke on meMIZAN MIZAN
61 sinne gevind in 6 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.