جمع کردن سر دشمنان کشته شده (به عنوان غنیمت جنگی)، شناسایی و ارائه پیشنهاد کار (به کارمندان تاثیرگذار شرکت های رقیب)
headhunt
کشت و کار کردن oor Engels
کشت و کار کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
cultivate
till
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
زمینها کشت نشد، کالای سرمایهای افزایش نیافت، از کار کردن عدهی بسیار زیادی ممانعت به عمل آمد و از صدقهی سر حکومت زنده ماندند.
The next shot after this oneMIZAN MIZAN
با بیم و دلهرهای که در خور کار خطیری چون بر پا کردن ضیافت شام است این وسوسه را در دل کشت که پیراهن چنی دارش را برای چهارمین بار بپوشد، پیراهن تازهای پوشید، پاپیونش را گره زد و کفشهای برقیش را با دستمالی پاک کرد.
You could teach meMIZAN MIZAN
2 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.