گیاه معطر oor Engels

گیاه معطر

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

herb

naamwoord

Soortgelyke frases

(گیاه شناسی) راوید معطر (انواع گیاهان جنس Salvia از خانواده ی mint به ویژه Salvia sclarea)
clary

(گیاه شناسی) کاشن (نوعی انگدان معطر به نام Levisticum off icinale از خانواده ی umbel)
lovage

(گیاه شناسی) شمعدانی عطر (جنس Pelargonium از خانواده ی geranium که بومی افریقای جنوبی بوده و برگ های معطر دارد)
pelargonium

دانه ی معطر این گیاه که جزو ادویه است (cummin هم می نویسند)
cumin

انواع گیاهانی که گل آنها همانند گل این گیاه معطر است
honeysuckle

(گیاه شناسی) کالامندین (Citrus mitis - نوعی پرتقال معطر فیلیپینی)
calamondin

voorbeelde

به مغازه ادویه فروشی رفت، فقط به خاطر رایحه گیاهان معطر. دو سه گیاه روی کف دست مالید و بو کرد.
In the spice shop she crushed leaves of sage and oregano in the palms of her hands for the pure pleasure of smelling them

درختستانهایی که دوازده ساعت قبل پر شاخ و برگ و معطر بودند حالا به صورت گستردهای بدون گیاه، خشک و سفید در آمده بودند؛
the woods, which twelve hours since waved leafy and flagrant as groves between the tropics, now spread, waste, wild,

چه، این گیاه را خواصی نیست که بر ما شناخته باشد، جز برای معطر کردن هوای نامطبوع، یا برای زدودن کسالتهای گذرا.
For it has no virtue that we know of, save perhaps to sweeten a fouled air, or to drive away some passing heaviness.

درختستانهایی که دوازده ساعت قبل پر شاخ و برگ و معطر بودند حالا به صورت گستردهای بدون گیاه، خشک و سفید در آمده بودند؛ مثل جنگلهای کاج نروژ در زمستان، بودند.
the woods, which twelve hours since waved leafy and flagrant as groves between the tropics, now spread, waste, wild, and white as pine forests in wintry Norway.