communistic oor Persies

communistic

adjektief

Characteristic of communism

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

مبنی براصول اشتراکی

Soortgelyke frases

Central Committee of the Communist Party of China
کمیته مرکزی حزب کمونیست چین

Sammarinese Communist Party
حزب کمونیست سن مارینو

Revolutionary Communist Centre of India
مرکز کمونیست انقلابی هند

Organization of Communist Revolutionaries
سازمان انقلابیون کمونیست

Communist Party of Germany
حزب کمونیست آلمان · حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸

Revolutionary Communist Youth Brigade
بریگاد جوانان کمونیست انقلابی

Communist Party USA
حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا

League of Communists of Croatia
اتحادیه کمونیستهای کرواسی

Hungarian Communist Party
حزب کمونیست مجارستان

voorbeelde

They can't all be Communists.
به همراه سفير ايتاليا و رئيس کل شرکت لاکهيد.

During the 1950’s, in what was then Communist East Germany, Jehovah’s Witnesses who were imprisoned because of their faith risked prolonged solitary confinement when they handed small portions of the Bible from one prisoner to another to be read at night.
در طول دههٔ ۵۰، شاهدان یَهُوَه که به علت ایمانشان در کشوری که سابقاً آلمان شرقی کمونیست بود، زندانی بودند، هنگامی که بخشهای کوچکی از کتاب مقدس را از دست یک زندانی به دست زندانی دیگر میدادند تا در شب خوانده شود، خود را در خطر تمدید زندان انفرادی میانداختند.

Civic Forum added a demand: the abolition of the "ruling position" of the Communist Party from the Constitution.
انجمن عمومی درخواست دیگری را افزود: لغو جایگاه حاکمیتی حزب کمونیست از قانون اساسی.

For the Communist Party, enough supply of minerals means social stability.
طبق قانون اتحادیهٔ اروپا هوادهی کافی باید برای معادن زیرزمینی انجام شود.

"Veteran communist Lise London dies at age 96".
بازبینیشده در 2 مارس 2018. "Veteran communist Lise London dies at age 96".

Communist, socialist, racist, fascist...
، کمونیست ، سوسیالیست... نژادپرست ، فاشیست

In Romania, B.U.G. Mafia came out of Bucharest's Pantelimon neighborhood, and their brand of gangsta rap underlines the parallels between life in Romania's Communist-era apartment blocks and in the housing projects of America's ghettos.
دررومانی، بی.یو.جی. مافیا از پنتلیمون بخارست ظهور کرد و نشان آنها؛ یعنی رپ گنگ استا، مشابهتهای زندگی در بلوکهای آپارتمانی رومانی دوران کمونیستی را با پروژههای مسکنسازی در محلههای آمریکایی نشان میدهد.

Poland, though still under Communist rule, allowed the holding of one-day conventions in 1982.
در سال ۱۹۸۲ با اینکه لهستان هنوز تحت کنترل دولت کمونیستی بود، به شاهدان یَهُوَه مجوز برگزاری کنگرهٔ یکروزه را داد.

Most conservative parties in post-communist Central and Southeastern Europe since 1989 have been national conservative.
بیشتر احزاب محافظهکار کشورهای اروپای مرکزی و جنوب شرقیِ پساکونیستی از سال 1989 محافظهکار ملی قلمداد شدهاند.

Since nationalist sentiment is fueled by socio-economic conditions, some separatist movements, including the Basque ETA, the Provisional Irish Republican Army and the Irish National Liberation Army incorporated communist and socialist ideology into their policies.
از آنجایی که احساسات ملی گرایانه از لحاظ اقتصادی تقویت شدهاست، برخی از جنبشهای جدایی طلب، ازجمله باسک- اتا، ارتش موقت جمهوریخواه ایرلند و ارتش آزادیبخش ایرلند، ایدئولوژی کمونیست و سوسیالیست را در سیاستهای خود قرار دادند.

But not a communist technician.
ولی یه تکنسین کمونیست.

Because of the communist regime then ruling Hungary, the bridge was opened as Stalin Bridge (Hungarian: Sztálin híd).
در این زمان به واسطه در قدرت بودن حکومت کمونیست در مجارستان، پل با نام پل استالین (به مجاری: Sztálin híd) افتتاح شد.

And it wasn't until the end of the Cold War around'88 or'89 when the wall came tumbling down that the whole communist system collapsed.
و اون اتفاق نیوفتاد تا پایان جنگ سرد حدود سال 1988 یا 1989 وقتی که دیوار ناگهان فرو ریخت که همه ی سیستم کمونیستی سقوط کرد

Romania was the only Eastern Bloc country whose citizens overthrew its Communist regime violently.
رومانی تنها کشور بلوک شرق بود که سرنگونی رژیم کمونیستیاش با خشونت همراه بود.

General Pétain smothered a rebellion supported by the surrealists... while a'Quest for Unity'to soldiers and rebels... was issued by a young Communist Deputy, Jacques Doriot.
ژنرال پتن ، شورشي را سرکوب کرده بود که سوررئاليست ها از آن حمايت مي کردند در حالي که تقاضايي از سربازان فرانسوي براي همبستگي با شورش ها مطرح شد که باني آن يک نماينده کمونيست جوان به نام ژاک دوريو است که بعدها فاشيست مي شود.

It struggled through a long civil war (1976–1992) against an anti-Communist faction known as Mozambican National Resistance or RENAMO.
این حزب در سالهای (۱۹۷۶–۱۹۹۲) با یک جناح ضد کمونیست به نام مقاومت ملی موزامبیک یا رامینو مبارزه داشت.

Each group worked on behalf of three prisoners, one from each of the then three main ideological regions of the world: communist, capitalist, and developing.
هر کدام از این گروهها ۳ زندانی را نمایندگی میکردند که هر کدام از آنها خود نیز نماینده یکی از باورهای کاپیتالیست٫ کمونیست و توسعه (به انگلیسی: developing) بودند.

Even communist it is in painting, among the saints!
تو اون نقاشي کمونيست هم هست ، بين اولياي مقدس!

Edgar Parks Snow (17 July 1905 – 15 February 1972) was an American journalist known for his books and articles on Communism in China and the Chinese Communist revolution.
و همسرش دنگ یینگچائو، حدود سال ۱۹۳۸]] ادگار پارک اسنو (انگلیسی: Edgar Snow)، (۱۷ ژوئیهی ۱۹۰۵ ـ ۱۵ فوریهی ۱۹۷۲)، یک روزنامهنگار آمریکایی بود، که بهواسطهی کتابها و مقالاتش دربارهی کمونیسم در چین و انقلاب کمونیستی این کشور شناخته میشود.

The prize was mainly awarded to prominent Communists and supporters of the Soviet Union who were not Soviet citizens.
این جایزه بیشتر به کمونیستهای برجسته و هواداران اتحاد جماهیر شوروی که شهروند شوروی نبودند تعلق میگرفت.

A former Lutheran pastor, he came to prominence as an anti-communist civil rights activist in East Germany.
او قبلاً یک کشیش لوتری، بوده و به عنوان یکی از فعالان برجسته ضد کمونیست حقوق مدنی در آلمان شرقی شناخته شدهاست.

Tell me, are you for the Bolsheviks or for the Communists?
به من بگو ، تو طرفدار بلشويک ها هستي يا طرفدار کمونيست ها ؟

if they decide to call me a communist
اگه اونا به من برچسب کمونيست بدن

The first organization specifically dedicated to opposing communism was the Russian White movement, which fought in the Russian Civil War starting in 1918 against the recently established Communist government.
اولین سازمانی که بهطور ویژه برای مقابله با کمونیسم به وجود آمد، ارتش سفید روسیه بود که در جنگ داخلی روسیه از سال ۱۹۱۸ بر علیه دولت کمونیستی که به تازگی تأسیس شده بود، جنگید.

The Communist Combatant Cells (CCC) was founded in 1982 in Belgium by Pierre Carette.
سلولهای مبارزه کمونیستی (CCC) در سال ۱۹۸۲ در بلژیک توسط پیر کارت (Pierre Carette) تأسیس شد.