turkish oor Persies

turkish

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

ترک

adjektief

Fauzan had great ado to make him quiet, and then questioned him about his Turkish masters.
فوزان سعی میکرد تا او را خاموش کند و بعد از او پرسید که ارباب ترک او کیست.

ترکی

adjective noun

I can not speak Turkish.
من نمی توانم ترکی صحبت کنم

اهل کشور ترکیه

ترکی اسلامبولی

Turkish

/ˈtə.kɪʃ/, /ˈtɝ.kɪʃ/ adjektief, eienaam, naamwoord

Of, from, or pertaining to Turkey, the Turkish people or the Turkish language.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

ترکی

eienaam

official language of Turkey and Turkish Republic of Northern Cyprus

I can not speak Turkish.
من نمی توانم ترکی صحبت کنم

ترک

adjektief

of, from or pertaining to Turkey, the Turkish people or the Turkish language

Fauzan had great ado to make him quiet, and then questioned him about his Turkish masters.
فوزان سعی میکرد تا او را خاموش کند و بعد از او پرسید که ارباب ترک او کیست.

ترکیهای

adjektief

of, from or pertaining to Turkey, the Turkish people or the Turkish language

and it's not labeled in Turkish,
و روی آن به زبان ترکیهای نوشته شده نباشد،

تركى · turki · ترکی استانبولی

Soortgelyke frases

Turkish delight
باسلق · راحت الحلقوم · راحتالحلقوم

Turkish alphabet
الفبای ترکی

Turkish Kurdistan
کردستان ترکیه

Turkish Empire
امپراتوری عثمانی (رجوع شود به Ottoman Empire)

turkish towel
حوله ی ضخیم · حوله ی مخمل نما

turkish bath
حمام ترکی · حمام سبک خاورمیانه · حمام عمومی

Turkish boxwood
چوب شمشاد

Turkish coffee
قهوه ترک · قهوه عربی

Turkish Pine
کاج ایتالیایی

voorbeelde

The conscripts took their fate unquestioning: resignedly, after the custom of Turkish peasantry.
سربازانی که به خدمت اجباری میرفتند این سرنوشت خود را بیچون و چرا میپذیرفتند و بر حسب سنت دهقانان ترک همچنان در این مورد بیتفاوت بودند.

Although the minorities of the Ottoman Empire were free to use their language amongst themselves, if they needed to communicate with the government they had to use Ottoman Turkish.
با وجودی که اقلیتها در امپراتوری عثمانی آزاد بودند که زبان خود را در میان خود به کار برند اما اگر آنها نیاز به برقراری ارتباط با دولت بودند مجبور بودند که از ترکی عثمانی استفاده نمایند.

some three centuries ago, an English traveller in old Harris's Voyages, speaks of a Turkish Mosque built in honour
و در حدود سه قرن قبل یک مسافر انگلیسی در سفرهای هار یس درباره یک مسجد ترکی سخن میگوید

Mustafa Kemal Ataturk proclaimed the Turkish Republic in the year of 1923.
مصطفی کمال آتاتورک جمهوری ترک را در سال ۱۹۲۳ اعلان کرد.

Demet Özdemir (born 26 February 1992) is a Turkish actress and dancer.
دمت اوزدمیر (متولد ۲۶ فوریه ۱۹۹۲) بازیگر و رقصنده کشور ترکیه میباشد.

The YPS initially took a defensive posture in the Kurdish-Turkish conflict (1978-present) and has become a major opponent of the Turkish army (TSK) and Turkish government and has co-operated with Kurdish opposition fighters against TSK.
یگانهای مدافع غیرنظامیان در ابتدا موضعی دفاعی در منازعهٔ ترکی-کردی (۱۹۷۸-اکنون) اتخاذ کرد و به حریف اصلی ارتش ترکیه (ت.س.ک) و حکومت ترکیه بدل شد که به همراه مبارزان اپوزیسیون کرد علیه ارتش ترکیه مبارزه میکرد.

The 2005 edition of Güncel Türkçe Sözlük, the official dictionary of the Turkish language published by Turkish Language Association, contains 104,481 words, of which about 86% are Turkish and 14% are of foreign origin.
در سال ۲۰۰۵ Güncel Türkçe Sözlük فرهنگ لغات رسمی ترکی توسط انجمن زبان ترکی منتشر شد که دارای ۱۰۴٬۴۸۱ واژه بود که ۸۶٪ آنها ترکی بود و ۱۴٪ ریشهٔ خارجی داشتند.

Furthermore, with the establishment of the Turkish republic and the signing of the Treaty of Lausanne (24 July 1923), the provisions of the Treaty of Sevres eventually never took effect and the liquidation committees involved with the confiscation of Armenian property resumed operations.
علاوه براین، بااستقرار جمهوری ترکیه و امضای پیمان لوزان (۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳) مفاد معاهده سور هرگز اجرا نشد و کمیتههای تسویه عملیات مصادره اموال ارمنیان را از سر گرفتند.

To cut either of these bridges would isolate the Turkish army in Palestine
ساختن مجدد این پلها، در انتهای شرقی و ربی هر پل، کاری بسیار دشوار بود.

The Turkish patrols in the villages might stumble on our camel park a disaster for us or, at least, would hamper us in the broken ground, as we retired.
همچنین ممکن بود سربازان ترک، ضمن دستپاچگی محل اختفای شترها را پیدا کنند، که این حادثه برای ما مصیبت بزرگی میشد و یا حداقل ما را از عقبنشینی بازمیداشت.

In August, however, participants in the national entrance examinations for universities in Iran were allowed to choose Kurdish and Turkish languages as their majors at the bachelor level.
اما در ماه اوت شرکت کنندگان در کنکور سراسری دانشگاهها در ایران اجازه یافتند زبانهای ترکی و کردی را به عنوان رشته تخصصی خود در مقطع کارشناسی انتخاب نمایند.

In an attempt to deny their existence, the Turkish government categorized Kurds as "Mountain Turks" until 1991; The words "Kurds", "Kurdistan", or "Kurdish" were officially banned by the Turkish government.
دولت ترکیه در تلاشی برای انکار وجود کردها، تا سال ۱۹۹۱ آنان را «ترکهای کوهستانی» مینامید و واژههایی همچون «کرد»، «کردستان»، و «کردی» بهطور رسمی در دولت ترکیه ممنوع شدند.

The main language of these ethnic groups is Turkish.
زبان اصلی این گروههای قومی ترکی میباشد.

When after many years of living in exile, he went back to Turkey to give a speech about Kurdish literature, seven of his books, six in Kurdish and one in Turkish, were suppressed by Judgment no. 2000/39 of the Fourth Court for State Security of Diyarbakır, dated February 4, 2000.
بعد از زندگی به عنوان پناهنده برای سالیان متمادی، او به ترکیه برگشت تا دربارهٔ ادبیات کردی، هفت کتاب خود، شش تا به زبان کردی و یکی به زبان ترکی که توسط دادخواست شماره ۳۹/۲۰۰۰ چهارمین دادگاه امنیتی ایالتی دیار بکر در ماه فوریه سال ۲۰۰۰ ممنوع شده بود.

She had on a robe and slippers, and a Turkish towel was wrapped around her head.'
او روبدوشامبر پوشیده بود و دمپای به پا داشت و یک حوله دور سرش پیچیده بود.

The Turkish Republic of Northern Cyprus is only recognised as a separate state by Turkey.
بخش شمالی قبرس تنها توسط ترکیه به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخته شدهاست.

Asa’d Ali Mustafa, the mayor of Sidekan, told Human Rights Watch on November 9 that he was clearing an area for the construction of 200 semi-permanent structures for those displaced by Turkish bombardment.
اسد علی مصطفی، شهردار سیدیکان، به دیده بان حقوق بشر در 9 نوامبر گفت که او منطقهای را برای ساخت و ساز 200 ساختمان نیمه دائم برای کسانی که از بمباران ترکیه آواره شده اند آماده می سازد.

while he went on to collect the northern Harb on the Tasha Pass to interrupt the Turkish retreat in Wadi Safra.
درحالیکه فیصل برای جمعآوری عشایر حرب شمال در گردنه تشأ، بدان جا رفت تا آنها را برای عقبنشینی ترکها به وادی صفرا آماده نماید، تا موقعی که ترکها بدان جا میرسند توسط آنها مورد حمله قرار گیرند.

This was well done, but did not profit us, for in mid morning, with Muaggar, our ambush, in full sight, we were marching strongly and hopefully when a Turkish aeroplane came from the south, flew the length of our column, and went down, before us, into Amman.
این کار به خوبی انجام شد، و ما هم با امید فراوان به راه ادامه میدادیم، یک هواپیمای ترک از سوی جنوب پس از عبور از بالای سر ما به سوی عمان رفت و در آنجا فرود آمد.

and by Gasim, of Maan, a fanged and yellow faced outlaw, who fled into the desert to the Howeitat, after killing a Turkish official in a dispute over cattle tax.
همراه با قاسم که از اهالی معان بود و دندانهای نیش او از دهانش بیرون میزد و چهرهای زردرنگ داشت، گروهی مکمل یکدیگر بودند. قاسم کسی بود که در معان، حاکم ترک را بر سر اختلافی در مورد مالیات کشته و بعد به قبایل حویطات پناه آورده بود.

From the ridge we thought the railway taken without a shot, but while we gazed, suddenly from the neglected Turkish post came a vicious spitting fire
از بالای صخره چنین به نظر میآمد که آنها میتوانند بدون شلیک حتی یکی تیر آنجا را بگیرند، اما ناگهان از میان قرارگاه ترکها صدای شلیک رگبار بلند شد.

I cannot speak Turkish.
من نمی توانم ترکی صحبت کنم

dressed herself in those Turkish coats and trousers which can be worn indifferently by either sex;
کت و شلواری ترکی به تن کرد که هردو جنس میپوشند؛

and plead for the lives of the Turkish dictators, who had murdered his best friends on the scaffold.
و برای نجات جان دیکتاتورهای ترک که بهترین دوستان او را به چوبههای دار آویخته بودند به لابه و التماس درآمد.

I, a staff officer of the British Army not less well fed than the Turkish , had eaten mine with the relish of victory.
من، یک افسر ستاد ارتش انگلیس که تغذیهام از یک افسر ترک بدتر نبوده ، با لذت فتح و پیروزی سهم خود را خورده بودم.