(انگلیس) به مجرد اینکه oor Engels

(انگلیس) به مجرد اینکه

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

directly

adverb conjunction
farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
به مجرد اینکه معلم را دید،
We, uh, we get the sizzler gift cardMIZAN MIZAN
شماری از برادران روم به مجرّد اینکه متوجه شدند پولُس به آنجا میآید به استقبال وی رفتند.
It' s the last thing I heard before they kicked me outjw2019 jw2019
ولی مسلم است که در این بین به مجرد اینکه به داور رسیدم، نامهای به او نوشتم
Case T-#/#: Action brought on # June # by Eric Voigt against the Commission of the European CommunitiesMIZAN MIZAN
بزودی آقای دیک با این امر خو گرفت و به مجرد اینکه جزئی تا خیری مشاهده میکرد
I think I need a drinkMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه زنگ زده شد، آقای میکابر مرا تا منزلم بدرقه کرد و آنجا مرا بوسید،
That man is Miyagiyama, the greatest fighter in JapanMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه در زدم، آن را باز کرد و از من پرسید که چه فرمایشی دارم!
What will be the true priority given to the principle of caution when facing partially unknown situations?MIZAN MIZAN
پس آنجا جايي است که من خواهم رفت به مجرد اينکه تو را بکشم
The CSA program has led to a reduction in importing expenses for some companies because CSA accounting procedures and systems have, in some cases, lessened importers’ reliance on outside service fees.OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
به مجرد اینکه در سال ۱۹۱۵ فارغالتحصیل شد به عنوان پزشک در ارتش روسیه به خدمت مشغول شد.
be not less than # years of age; andWikiMatrix WikiMatrix
به مجرد اینکه چمدانم در کالسکه جای گرفت
Your kind is persistentMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه این خبر را شنید، فوری به گریه افتاد و با هم دویدیم.
He was young and dumb and in loveMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه پول را از چنگال او گرفتم گرچه این هم بی لرز و ترس صورت نگرفت ،
Security' s got sensitivity training todayMIZAN MIZAN
این شبیه یک اسپری موی معمولیه اما به مجرد اینکه بچرخونیش تبدیل به بمب ساعتی می شه
We' re cool, right?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
به مجرد اینکه رنگ از روی او میپرید، اولین محلی که در چهرهاش تغییر نگ میداد همان بریدگی بود.
She pulled her face away and gazed down at himMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه داخل اتاق شدیم، نظرم از پنجرة آن به یوریاه هیپ افتاد که در منخرین اسب میدمید
Protocol setting out the fishing opportunities and the financial contribution provided for by the Agreement between the European Community and the Gabonese Republic on fishing off the coast of Gabon for the period # December # to # DecemberMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه دست امیلی به سوی حام دراز شد، دیدم که کیسة برزنتی را در دست او قرار داد.
Definition of EEA States’ registers for the purpose of the rules in Chapter #A on aid to maritime transportMIZAN MIZAN
ولی به مجرد اینکه من داخل اتاق بشوم، حالت او تغییر میکند و وضعی خش و سخت به خود میگیرد.
lois, the truth is... we need to stop seeing each otherMIZAN MIZAN
داماد همین است که اینجا نشسته است. امیلی هم به مجرد اینکه مدت قرارداد شاگردیاش به آخر رسید، با او ازدواج میکند.
That' s how men get aheadMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه مرا میدید که به درختی یا دیواری تکیه کردهام، با صدای آمرانهای از آستانة در اتاق خود فریاد میکشید: آهای آقا!
We' re gonna get the shit kicked out of us by our paI Fred in two hours!MIZAN MIZAN
به مجرد اینکه کمترین حرکتی میکردم و استکانی که در زنبیل بود به چیز دیگری میخورد و صدا میکرد که بیبرو برگرد حتمی بود
She' s had an abruptionMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه میک واکر در طی آن ساعات قبلازظهر از اتاق خارج میشد، اشکم با آبی که بطریها را با آن میشستم میآمیخت.
The side effects and frequencies (likelihood of occurring) listed below are those that have been seen in adult patientsMIZAN MIZAN
یوسف به مجرد اینکه شنید یعقوب نزدیک میشود «عرابهٔ خود را حاضر ساخت، تا به استقبال پدر خود اسرائیل ( یا یعقوب) به جوشن برود.
This is a question we can talk about.jw2019 jw2019
کاسههای آب در محل مخفی همیشه آماده بود تا به مجرد اینکه بچهای قدم به آن ساخت مقدس گذاشت، فوری بر سرش خالی شود
They took a report, butthey don' t think he' s missingMIZAN MIZAN
به علاوه چنان پارهپاره شده بود که به مجرد اینکه ایستادم، همه پرندگان مرا به جای مترسک یا لولوی سرخرمن گرفتند و وحشتزده فرار کردند.
Two of the three case study importers believe they would benefit from eased restrictions on offshore goods.MIZAN MIZAN
که به مجرد اینکه در را کوبیدم و همچنان که کتابهای جدید مدرسه زیر بغلم بود، احساس اضطراب و پریشانی خاطرم به کلی رفع شد.
I' m on the midnight shiftMIZAN MIZAN
به مجرد اینکه تریسی از کوپهاش پا بیرون گذاشت، دونفرازمامورین وارد کوپه شدند و چمدآنهای او را باز کردند و با دقت شروع به بازرسی نمودند.
It follows that your greatest protection will be your coverMIZAN MIZAN
46 sinne gevind in 8 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.