(به ویژه دارو) خاصیت oor Engels

(به ویژه دارو) خاصیت

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

virtue

naamwoord

Soortgelyke frases

خاصیت مویی
hairiness

خاصیت نثری
prosaism

خاصیت مومی
waxiness

(خاصیت بلورهایی که نور را دو بار منکسر می کنند و لذا اگر از جهت های مختلف به آنها نگاه شود نور را به رنگ های گوناگون می تابند) چند رنگ تابی
dichroism

خاصیت شب نمایی (به ویژه خاصیت شب نمایی فلوریت)
fluorescence

خاصیت صمغی
gumminess

voorbeelde

عامه‌پسند ، ، باهوش همه چيز براش آسون بود فقط اون بود كه اين خاصيت را داشت
he was smart, popular. everything came easy to him. he just had that kind of aura about him

اما این تنها خاصیت من در زندگی است،
thats been my main function in life

. مامانم به اين خاطر مُرد که يک بي خاصيت چاقِ الکلي بود
My Mom, she died because she was a fat ass drunk.

در عوض فرزند پسرعمویشان آئورلیانو سگوندو، این خاصیت را داشت که در مقابل استهزای دیگران بیتفاوت باشد.
it was an absolute indifference to mockery

جای پاهات روی پیرهنش لک میندازه، سگ بی خاصیت.
You're going to track all over his shirt! Miserable dog!

، با اين قيافه ي بامزه و بي خاصيت و با خوشمزگيت يا فقط از يه جات شانس مياري ؟
Is it the cute, harmless vibe, the self-deprecating humor, or just straight-up roofies?

و مخالف این خاصیت فُسفُرِسانس است.
It is the opposite of exaggeration.

آن پیرمرد وارفته و بی خاصیت در آن کت و شلوار گل و گشاد و فرسوده سو رمهای؛
That gray and flabby and ineffectualold man, in his worn and baggy blue suit.

عشق دارای خاصیت شگفت عطف به گذشته میباشد.
Love has curious retroactive effects.

این خاصیت ممکن است برای ذهن او پارهای طبیعی و پارهای نتیجه عارضهای باشد.
That may be, in part, natural to it; in part, the result of affliction.

هنگامی که نیوتن قانون جاذبه را تنظیم کرد، نگفت که خورشید یا زمین خاصیت جاذبه دارند
When Newton enunciated the law of gravity he did not say that the sun or the earth had a property of attraction.

اون خاصيت مردونگي خيلي زياد ميشد
im gonna bring a whole new meaning to the word cuddle

این به این معنی که است که خوردنی ها دارای خاصیت هم افزایی هستند.
This means there's food synergy.

برای اولین بار، می توانیم لاستومرها که خاصیت ارتجاعی بالا یی را دارند را داشته باشیم.
For the first time, we can have elastomers that are high elasticity or high dampening.

خون هزار سالمو که خاصيت شفابخشي داره.
The healing elixir that is my 1000-year-old blood.

هرچه که خاصیت خشککنندهای داشته باشد.
Many things might be tried, of a drying nature.

جذب به طرف هدف یا جهت مشخص؛ برای قطبیت الکتریکی به کار برید خاصیت الکتریکی
Attraction towards a particular object or a specific direction; for electrical polarity use ELECTRICAL PROPERTIES

این هم یکی از خاصیت هاشه
This is one of the perks.

این خاصیت پیری است مگی،
Thats the purpose of old age, Meggie.

گستاخ ، سگ ولگرد بي خاصيت
you insolent, useless son of a peasant dog

تو بچهی لوسِ بی خاصیتِ فضولِ مخرب.
you meddling, cowardly, destructive brat.

خاصيت فوق العاده رندگي اينه ارزشهاي خودش رو بدست مياره
Great thing about life, it's got qualities.

من خدام اي مخلوق بي خاصيت
I am a god, you dull creature.

و خاصیت دیگری دارد که با خواص سایر شیاطین کاملاً مغایر است.
another property very different from what I have heard say devils have

چون همه می دانسته اند که نابغه ی شما تنبل و بی خاصیت بوده است.
Everyone knew your genius was kind of lame.