(تصویر) سایه روشن oor Engels

(تصویر) سایه روشن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

shading

verb noun

Soortgelyke frases

(با رسم خطوط موازی و متقاطع) سایه روشن سازی کردن
crosshatch

نقاش سایه روشن نما
luminist

(خطی که شکل چیزی را بدون سایه روشن یا جزئیات نشان می دهد) برون نما
outline

(در اصل) فانوس چند رنگ و چند نقش که سایه روشن ها و تصویرهای گوناگون و زود گذر ایجاد می کرد
phantasmagoria

(نقاشی و عکس و غیره) سایه (روشن)
shade

دارای سایه روشن قهوه ای
infuscate

(نقاشی) سایه روشن
tone

سایه روشن
contrasty · penumbra · shade · spot

(وابسته به این سبک هنری به ویژه نقاشی : مشخص بودن حدود شکل ها وتاکید بر خطهای مرزی اشیا و اهمیت نسبتا کمتر رنگ ونورنمایی و سایه روشن) وابسته به مکتب کشایی
linear

voorbeelde

سایه روشن & خودکار‌
& Auto Contrast

در سایه روشن درباره خودشان حرف زدند؛
In the dimnessthey talked of themselves;

فضای باز را ترک گفته و دوباره در میان سایه روشن راه میرفتند،
They had left the clearing and were wandering again through the chequered shade

روشنایی/سایه روشن/گاما
Brightness/Contrast/Gamma

در سایه روشن اتاق میدرخشید.
vivid in the rooms shadows.

سایه روشن بالاComment
HighContrast

اسکار لت پشت سرش ایستاد، صنوبری تنک و خمیده و پیر، سایه روشن مبهمی به سرش میتابید.
Scarlett stood behind him in the patchy shade of a gnarled low limbed cedar, the hot sun of the June morning dappling her

با نور سپید و سردی روشن شد و بدون سایه روشن و دورنما و حواشی جلوهگر شد.
by a cold white light without shadows, without perspective, without distinction of outline.

همهچیز گویی در یک سایه روشن دائمی غوطهور بود.
It all seemed to him to be bathed in a perpetual twilight.

سایه روشن زیادComment
High Contrast

در این سایه روشن کدر و رنگ رفته که در آن میخزید،
In that obscure and wan shadow within which he crawled

سایه روشن آبیرنگ محو شده بود.
where the blue murk was already clearing.

روشنایی ، سایه روشن ، گاما
Brightness, Contrast, Gamma

یک رشته سایه روشن بر سقف انداخته بود.
lay upon theceiling in long threads of light and shade.

هر ذرة لذت، هر سایه روشن معنا را بیرون بکشد؛
to extract every ounce of pleasure, every shade of meaning

اما ابرهایی که از جلوی آنها عبور میکردند سایه روشن به وجود میآوردند.
but clouds scudding across it kept throwing them into darkness.

سایه روشن تصویر
Image Contrast

آن مسیر قرمز رنگ و سایه روشن است.
That's the red path that's highlighted.

منحنی & روشنایی/سایه روشن... ‌
& Brightness/Contrast curve

فکر می کنی برای من مهمه که لوگوی شرکت سایه روشن باشه یا ایتالیک ؟
Do you think I care if our logo has a drop shadow or is italicised?

افزایش سایه روشن
Increase Contrast

ژان وال ژان نتوانست از سیاحت این سایه روشن که بالای سرش داشت چشم پوشد؛
Jean Valjean could not refrain from contemplating that vast, clear shadow which rested over him;

و در سایه روشن گذاشت، اینست آن تابلو به شکلی که در مقابل من مجسم است.
a sort of miSt There's a picture for you.

سایه روشن کمتر
Less Contrast