(داننده یا به کار برنده ی فقط یک زبان) تک زبان oor Engels

(داننده یا به کار برنده ی فقط یک زبان) تک زبان

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

monolingual

adjective noun
farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

Soortgelyke frases

(وابسته به یا به یک زبان واحد) تک زبانی
monolingual
تک زبان
monoglot
(زبان شناسی) تک آوا (یک آوا در زنجیره ای از سخن)
segment
(زبان شناسی) تک واژ آزاد (تک واژی که می تواندتنها هم به کار رود مانند: boy که تک واژ آزاد است ولی به صورت boys و boyfriend هم درمی آید - در برابر: تک واژ وابسته (bound morpheme) 6
free
(زبان شناسی) تک واژگان (کلیه ی تک واژه های یک زبان)
lexicon
(زبان شناسی) حرف صدادار تک هجایی در اصوات مرکب (دیفتانگ)
glide
(دستور زبان - توافق واژه فقط با یکی از چند واژه ای که آنرا تعریف می کنند مثلا واژه ی am در جمله ی either they or I am wrong) تک - بستگی
syllepsis

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
سپس تک واژهای زبان الفی بر زبان راند. هیچ اتفاقی نیافتاد.
There is a treatmentMIZAN MIZAN
این از تک یک زبان کامل از نظر تورینگ، حتی در سطح گسترش میسازد.
In view of the transparent nature of the market it has been observed that some tendering documents are a result of a process of exchanging views between the awarding authority and the producers prior to the publication of the tender as suchWikiMatrix WikiMatrix
اولین نسخهٔ تک به زبان «سیل» نوشته شده بود تا بر روی یک پی.دی.پی. ۱۰ تحت سیستمعامل وایتس استنفورد اجرا شود.
Same day I got the poem, I got a $# # tip for a cup of coffeeWikiMatrix WikiMatrix
فرینک پیامها را به این ترتیب هجی میکرد که حروف الفبا را تک تک به زبان میآورد تا واسطه احضار روح روی حرف مورد نظر ضربه بزند.
What more could you ask for?MIZAN MIZAN
تک تک کلماتش رو به زبان آورديد
" Opportunity " arrived a few weeks laterOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
سارا نوریگا یکی از تک مضرابهایش را بر زبان آورد؛ چیزی که خون را در رگ منجمد میساخت.
Dewa gonnosuke ( Deputy Governor of Dewa Province ) , Toyomasu TANAKA , owns a large property of rice fields and cultivates the fields faithfully .MIZAN MIZAN
بگذارید مساله را اینجوری مطرح کنم، اگر من یک آلمانی زبان تک زبانه را ببینم که درمان سرطان را دارد آیا جلوی ورود او به دانشگاه بریتانیایی خود را می گیرم؟
I have responsibilitiested2019 ted2019
در آن سو دوباره به کمربندی از درختان برخوردند: بیشتر درختان بلوط بلند، و اینجا و آنجا درختان نارون یا تک و تو کی درخت زبان گنجشک.
Each type of pneumatic tyre shall undergo at least one load/speed endurance tests carried out by the procedure described in Annex # to this RegulationMIZAN MIZAN
یکی از اولین زبان برنامه نویسی برای ارائه انواع داده های تک و دو دقت شناور، فورتان بود.
Yeah, that' s what the doctor said on the phoneWikiMatrix WikiMatrix
میدانیدکه مـن همیشه نکرانیام را به زبان میآورم. نمیتوانم فکرش را بکنم که دو خـانم جوان تک و تنها با کالسکههای چاپاری سفر کنند.
Will you show me?MIZAN MIZAN
این ممکن است یک فرهنگ لغت توضیحی تک زبانه یا یک فرهنگ لغت چند زبانه برای پشتیبانی از ترجمه بین دو یا چند زبان یا ترکیبی از هر دو، باشد.
Man, I don' t know how he does itWikiMatrix WikiMatrix
Duotone – استفاده از دو رنگ جوهر در چاپ ترام – استفاده از سیاه و سفید در یک الگوی است که درک شده به عنوان shades of grey (ممکن است تمدید شود همچنین به تصاویر رنگی) رنگارنگ – از رنگ های متعدد مخالف تک رنگ Monochromacy (کوررنگی) رنگ انتخابی – استفاده از تک رنگ و رنگ انتخابی در یک تصویر نقاشی تک رنگ – monochromes در هنر From the زبان یونانی باستان: μονόχρωμος – monochromos “having one color”. "monochrome", Merriam-Webster Online Dictionary, 2009, retrieved October 16, 2009 More than one of |accessdate= and |access-date= specified (کمک)More than one of |accessdate= and |access-date= specified (help) "Monochromatic".
the medicated feedingstuff will keep for the stipulated periodWikiMatrix WikiMatrix
اما بیشتر اوقات، به ویژه در روز آخر، مری تک و تنها درست پشـت سـر شـاه اسب رانده و خاموش مانده و کوشیده بود که زبان کند و پرطنین رو هان را که مردان در پشت سر او به او کار میبرند، بفهمد.
My God, she was going to write a long study on the art of Cottafavi just before my book came outMIZAN MIZAN
شور و شادی لیدیا، تعر و تمجیدهایش از خانم فورستر، خوشحالی خانم بنت، و همچنین یاس و ناراحتی کیتی، قابل وصف نبود. لیدیا، بیاعتنا به احساسات خواهر، شاد و بیقرار در خانه میخرامید انتظار داشت همه تک بکوبند، و با سرو صدا و هیجان بیسابقهای میگفت و مـیخندید. گیتی بدشانس هم مدام توی اتاق نشسته بود و به بـخت بد خود لعـنت میفرستاد و با لحنی تلخ و شکوه آمیز هـر حـرف نامعقولی که به ذهـنش میرسید به زبان میآورد.
According to a study that was tabled in the Rosenberg case, an affidavit that was signed by a seniortax policy officer in the Department of Finance saidMIZAN MIZAN
14 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.