(دانه های ریز و سخت برف که در بالای یخچال طبیعی و یخ رود انباشته شده) ریز برف oor Engels
(دانه های ریز و سخت برف که در بالای یخچال طبیعی و یخ رود انباشته شده) ریز برف
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
firn
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
انگار به دانههای ریز برف داخل یک گوی برفی نگاه میکردم.
a)bis information on the competence of regional economic integration organizations and any subsequent changes hereto in accordance with Article # (#bisMIZAN MIZAN
از آسمان سیاه برف ریز و گزندهای میبارید.
Where were all the cats?MIZAN MIZAN
گوشت نمک سود خوک را به اندازه پارههای برف ریز کرده همه را در کره سرخ کرده نمک و فلفل فراوان به آن زده بودند.
On the immigration crisis the minister says that winter is coming, so there is not a problem out there that mother nature cannot take care ofMIZAN MIZAN
تودههای برهنه و عور صخرهها با نقاط ریز و سیاه بر گنبد صاف و صیقلی پوشیده از برف پراکندهاند.
Then, please, take it awayMIZAN MIZAN
4 sinne gevind in 1 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.