هر چیز جعبه مانند
box
جعبه مانند (از نظر شکل یا سادگی یا محدودیت) oor Engels
جعبه مانند (از نظر شکل یا سادگی یا محدودیت)
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
boxy
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
در سر سرا ایستاه بودند، زیر چراغ برقی که حباب شیشهای قرمز جعبه مانند چهار گوش آن با نیکل محکم شده بود.
The metadata referred to in Article # of Regulation (EC) No #/# must be forwarded to Eurostat before # MayMIZAN MIZAN
برای مثال، بابلیان معتقد بودند که عالم مانند جعبه یا اتاقکی است که زمین کف آن است.
I' m sorry.It' sjw2019 jw2019
این جعبه سنگی که مانند قبر، سرپوشی از سنگ خارا دارد
Why' d I have to start working out again?MIZAN MIZAN
با توصیههای داروساز، شارل به نجار قصبه دستور داد تا با کمک قفلساز چیزی شبیه به جعبه، به وزن تقریبا هشت لیور بسازد، و تأکید کرد که در ساخت آن از لحاظ آهن، چوب، چرم و پیچ و مهره چیزی فروگذار نشود ساختمان این شییی جعبه مانند سه بار تکرار شد تا مورد قبول واقع گردید.
I need you to do a VideolQ check on Paul LoganMIZAN MIZAN
مانندِ یک جعبه ی کفش
I' il be crazed if she decides not to look at me with those eyesOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مانند یک جعبه بزرگ یا صندوق کوچک با خود داشته است.
Is he making fun of us?MIZAN MIZAN
شایعترین آنها مشخصات دستگاه تلفن همراه مربوط به دستگاههای تلفن همراه مانند تلفنهای همراه و مشخصات شخصی با هدف محصولات مصرفی و دستگاههای جاسازی شده مانند جعبه تنظیم بالا و PDA است.
At least have pickled plumsWikiMatrix WikiMatrix
این تصویر حوزههای آزمایش که در طول روشهای مختلف آزمون پایگاه داده مانند تست جعبه سیاه و تست جعبه سفید شرکت دارند را نشان میدهد.
How far do you go?WikiMatrix WikiMatrix
RF4CE Sigsbee است که برای طیف گسترده ای از محصولات الکترونیکی مصرفی مانند تلویزیون و جعبه تنظیم بالا طراحی شده است.
Gross weight (kgWikiMatrix WikiMatrix
عالیه، خب من آن ویدیوها را در یک سریال هفتگی مورد هجو قرار دادم، که در آنها به جای لوازم، ایدئولوژیهای ناملموس را از جعبه بیرون میآوردم مانند توحش پلیس، مردانگی، و بدرفتاری با بومیان آمریکایی.
Far in #, when the Yes, thatted2019 ted2019
در مراحل مختلف بازی، اشیاء اضافی مانند جعبه های انفجاری و سنگ ها در سازه ها یافت می شود و ممکن است در ارتباط با پرندگان برای کشتن خوک های سخت به دست آمده استفاده شود.
Today we are debating Bill C-#, the Nisga'a agreement, which will have huge implications on how Canada deals with native people in the future, and there is not one minister of the crown in the HouseWikiMatrix WikiMatrix
هرگز نردبان را بر سطحی متزلزل مانند داربست، سطل یا جعبه قرار ندهید.
And I have something special for our host and Godfatherjw2019 jw2019
یَهُوَه نوح را هدایت کرد تا کشتیای به مانند جعبهٔ چوبی بزرگ و سه طبقهای به طول ۱۳۳ متر، به عرض ۲۲ متر و به ارتفاع ۱۳ متر بسازد؛ به شکلی که آب به درون آن نفوذ نکند.
We came up with some unusual results on your blood testjw2019 jw2019
لوازم برقی بزرگ مانند یخچال و فریزر، جعبه فیوز، لولهکشی فلزی و تهویه مطبوع میتوانند یک سیگنال شبکه بیسیم را متوقف کنند.
TeII you...... everythingWikiMatrix WikiMatrix
ما این جعبه را تکان میدهیم، و همه این آدم ها مانند ذره به هم برخورد میکنند.
The rain' s too heavy to make it out clearlyted2019 ted2019
اکثر ایدههای ارائه شده از طریق جعبه پیشنهادها الکترونیکی به نوآوری افزایشی محدود شدهاست (انجام کارها به مانند همیشه اما بهتر).
Shut it downWikiMatrix WikiMatrix
و چیزی که شما در اینجا مشاهده می کنید یک جعبه طعمه است به همراه دسته ای از -- مانند سوسک هایی اقیانوس -- که تمام روی آن شبه پا دارد.
A couple without children lacks binding tiested2019 ted2019
بعضی در جعبه و برخی به طناب بسته، بعضی دوستانه و برخی خروشان و جوشان مانند خود باک؛
Buy a sports carMIZAN MIZAN
در عوض میتوان از الگوریتمهای ردیابی مانند الگوریتم klt برای تشخیص ویژگیهای برجسته درون جعبه bounding وپیگیری حرکت آنها بین فریم ها استفاده کرد.
Last August, there were # such peopleWikiMatrix WikiMatrix
در عوض، تجزیهکننده از اصطلاحات پیشرفته تر مانند " لامپ و شمشیر را در جعبه قرار بده"، " زیر فرش را نگاه کن" و "همه چیز را به جز فانوس، بنداز" را پشتیبانی میکند.
You mean the Enterprise?- That is your name for it.- You mean the Enterprise?WikiMatrix WikiMatrix
به نظرش میرسید که این یک جعبهٔ جادو است، پر از قصههای شگرف مانند کتاب هزار و یک شب که گاه پدربزرگ چند صفحهای از آن را برای او میخواند و هر دو از آن سخت لذت میبردند.
I visited here when I was a child, but I don' t recall the orange grovesMIZAN MIZAN
برخی مردم مانند و یولونهای بسیار خوشنوا بودند که تا جاودان میبایست درون جعبه بمانند، زیرا کسی نبود که با آنها آهنگی بنوازد.
Get these guys out of hereMIZAN MIZAN
حتی اسباب بازی هایی مانند الموی قلقلکی -- که با وجود مبتکرانه بودنش، فقط یه کار می تونه انجام بده، درحالیکه یه جعبه گزینه های فراوانی پیش رو می ذاره.
It won' t be longted2019 ted2019
علاوه بر چمدان قدیمی متعلق به مادرش فرناندا، که موقع اعزامش به بروکسل همراه او فرستاده بودند، وسایل دیگری نیز با خود آورده بود؛ دو چمدان ایستادهی بزرگ، چهار چمدان بزرگ دیگر، جعبهیی برای چترهای آفتابی، هشت جعبهی حاوی کلاه، یک قفس بزرگ حاوی حدود پنجاه عدد قناری رنگارنگ، و دوچرخهی متعلق به شوهرش که قطعات مجزا شدهی آن را داخل یک جعبه ریخته بودند تا او بتواند آن را مانند یک جعبهی ویولونسل در دست بگیرد و حمل کند.
I' m right here, ProkMIZAN MIZAN
از لحاظ فنی، «مانند (like)» باید «چنانکه (as)» باشد، اما مسخره به نظر میرسد، انگار نویسنده میخواهد روی یک شبیهسازی هومری بزرگ سوار شود. «چنانکه شما یک جعبه لینگوئینی را باز میکنید.»
All you have to do is go fast enough and long enoughted2019 ted2019
28 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.