دیوار داخلی oor Engels
دیوار داخلی
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
inwall
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
ديوار داخلي پرُ از ساختمون هاي بلند و آدم هاي پولدار
She' s your familyOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
دیوار داخلی و خارجی آن باید با لایهای از قیر پوشیده میگردید.
We wouldn' t be here if it wasn' t for youjw2019 jw2019
دو: دیوار داخلی هر خانه رنگی به خصوص دارد.
Budget and durationted2019 ted2019
دیوار داخلی مجامع متصل هستند.
No, we shall not vote on the legislative resolution.WikiMatrix WikiMatrix
ساختمون هاي تجاري ديوار داخلي ندارن
Positive interference occurs in NDIR instruments where the interfering gas gives the same effect as the gas being measured, but to a lesser degreeOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
دسترسی به دیوار خارجی از سمت شهر، از طریق دروازههای اصلی، یا درهای فرعی کوچک واقع در پایهٔ برجهای دیوار داخلی امکانپذیر بود.
Surely this piece of legislation will help our citizens get their services backWikiMatrix WikiMatrix
در آنجا چندین حلقه از دیوارهای دفاعی وجود داشت، یکی داخل دیگری، بهطوریکه دیوار داخلی برفراز دیوار خارجی ساخته میشد لذا منطقه آتش آن بهطور کامل خارج از دید نبود.
You changed hair color three times...... black when you were born, then red and, at one year, brownWikiMatrix WikiMatrix
مشخصه اصلی این خانه طراحی مدولار و قابل بازیافت آن است، کاملاً شیشهای میباشد و دیوار تقسیمکننده داخلی ندارد.
We don' t have that muchWikiMatrix WikiMatrix
بر خلاف ساختمانهای مرسوم، زمین پناهها بیش از عایق بندی داخلی دیوار عایق بندی خارجی احتیاج دارند.
Azenawate : a path between rice fields .WikiMatrix WikiMatrix
پس از سقوط دیوار برلین فشارهای داخلی و خارجی کولینگبا را مجبور کرد خط میشی ظاهراً دموکراتیک پیش بگیرد.
Your old Tuesday hamburger will be so brokenheartedWikiMatrix WikiMatrix
یک اثر جانبی خم شدن قطعه کار تغییر ضخامت دیوار است؛ دیوار در داخل شعاع داخلی لوله ضخیمتر میشود و دیوار بیرونی ضخیمتر میشود.
Progress Report on Institute Advisory Boards Modeling Exercise The Nominating Committee was given an update on the modeling exercise undertaken in order to determine patterns of turnover and stability over fixed periods of time.WikiMatrix WikiMatrix
خود خندق ۲۰ متر پهنا و ۱۰ متر عمق داشت و در قسمت داخلی اش دیوار کنگرهداری به ارتفاع ۱/۵ متر وجود داشت که اولین خط دفاعی محسوب میشد.
I' il stay with her, JackWikiMatrix WikiMatrix
این فرشینههای تزئینی هم به اتاق رنگ میداد و هم به عنوان لایهای عایق میان دیوار سنگی و فضای داخلی عمل میکرد و در نتیجه گرمای درون اتاق را حفظ مینمود.
I wanna play what MichaeI and I used toWikiMatrix WikiMatrix
کاربرد موانع بخار پلی اتیلنی به جز در مناطق آب و هوایی بسیار سرد خطرناک هستند زیرا توانایی دیوار را در خشک کردن بخش داخلی محدود میکنند.
Nothing will come up, Mrs. BillingsWikiMatrix WikiMatrix
این به میزبانهای DMZ اجازه میدهد که خدماتی را هم به شبکه داخلی و هم شبکه خارجی فراهم کنند، در حالی که دخالت دیوار آتش، ترافیک بین کارسازهای DMZ و کارخواههای شبکهٔ داخلی را کنترل میکنند.
Canada is concerned that Solomon's bill would maintain Section # and prolong the uncertainty surrounding its potential implementationWikiMatrix WikiMatrix
به عبارت دیگر میزبان DMZ قادر به ارتباط برقرار کردن با میزبانهای شبکهٔ داخلی است، در حالیکه میزبانهای یک DMZ واقعی، از ارتباط برقرار کردن با شبکه داخلی توسط دیوار آتشی که آنها را از هم جدا میکند، منع شدهاند، مگر اینکه دیوار آتش اجازهٔ ارتباط را صادر کند.
So let' s say this greenhouse place does what you sayWikiMatrix WikiMatrix
سقف پنجره روی پنجره در آستانه پنجره باز شدن دیوار نشسته است؛ کمترین و داخلی تر و تمیز کار بر روی یک پنجره؛ مفهوم فرهنگ لغت یک قفسه را "یک ساختار مستطیلی، معمولاً مستطیلی متشکل از یک ماده سفت و سخت، مانند چوب، شیشه یا فلز، ثابت در زاویه راست به یک دیوار یا دیگر سطح عمودی و مورد استفاده برای نگهداری یا نگهداری اشیاء است."
I want to go on a rideWikiMatrix WikiMatrix
دیوار آتش دوم (دیوار آتش "بخش عقبی" نیز گفته میشود) فقط به ترافیک DMZ به سمت شبکه داخلی اجازه عبور میدهد.
Im engineering global terror conflict which is finally gonna restore order on this big blue marbleWikiMatrix WikiMatrix
یک دیوار آتش معمولاً یک مانع را بین یک شبکه داخلی مطمئن و امن و یک شبکه خارجی دیگر مانند اینترنت ایجاد می کند که فرض می شود که امن یا مورد اعتماد نباشد.
and whereas implementation of this policy necessarily involves its progressive standardisation during the transitional periodWikiMatrix WikiMatrix
شبکه ی خارجی از شرکت خدمات اینترنتی (به انگلیسی: ISP) تا دیوار آتشِ اولین رابط شبکه تشکیل شده است، شبکه داخلی از دومین رابط شبکه تشکیل شده است، و DMZ از سومین رابط شبکه تشکیل شدهاست.
It' sin the closet at the end of the hall, but please don' t go in there!WikiMatrix WikiMatrix
دیوار آتش یک نقطه خرابی مرکزی برای شبکه میشود و باید همانند شبکهٔ داخلی، قادر به اداره کردن تمام ترافیکی که به DMZ میرود، باشد.
That' s a straw boss, damn chair warmer!WikiMatrix WikiMatrix
یک دیوار آتش در صورتی این اجازه را میدهد که در ابتدا یک میزبان در شبکه داخلی، درخواست یک ارتباط با یک میزبان در DMZ داشته باشد.
He always moralizedWikiMatrix WikiMatrix
ولی پس از آن که چند بار به صدای بلند الو الو کردم از پشت یک دیوار چوبی صدای مشاجرهای برخاست و چند لحظه بعد زن یهودی جذابی در چهارچوب در داخلی پدیدار گردید و با چشمان سیاه خصمانه مرا برانداز کرد.
Back up, back up, back up!MIZAN MIZAN
23 sinne gevind in 5 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.