GlosbeGlosbe
logoGlosbe

رو چرخاندن (چرخاندن دست یا مچ به طوری که کف دست روبه بالا یا جلو باشد) oor Engels

رو چرخاندن (چرخاندن دست یا مچ به طوری که کف دست روبه بالا یا جلو باشد)

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

supinate

werkwoord
farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

Soortgelyke frases

(با مالاندن و چرخاندن) به صورت استوانه یا لوله یا گردله در آوردن
roll
(کالبد شناسی - هر یک از سه ماهیچه ی سرینی که تشکیل کپل را داده و کارشان چرخاندن و عقب کشیدن ران پا می باشد) عضله ی سرینی
gluteus
گاروت (روش اعدام در اسپانیای قدیم که طی آن یقه ی فلزی دور گردن محکوم می آویختند و با چرخاندن پیچی یقه را تنگ ترمی کردند تا محکوم خفه شود)
garrote
(هرچیزی که با چرخاندن آن رادیو و تلویزیون و غیره میزان می شود) دکمه
dial
(بادبان های جلو و عقب کشتی) از یک سو به سوی دیگر چرخاندن
jibe
گاز گرفتن و چرخاندن
worry
(اتومبیل و غیره) فرمان را تند و زیاد به یک طرف چرخاندن
cramp
سکان را به چپ چرخاندن
port
(میله ی فلزی که برای چرخاندن سرپیچ های بزرگ یا گردونه ی لنگر و غیره در داخل سوراخ قرار می گیرد و اهرم وار آن را می چرخاند)میله
handspike

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
با چرخاندن آهنربا به نحوی که قطب دافع آن مستقیماً رو به پائین قرار گیرد ممکنست جزیره را از G به H ببرند.
In fact, our tax relief package would deliver over $# billion in tax relief to Atlantic Canada every yearMIZAN MIZAN
از آنجائی که من همیشه علاقه به حل مسائل دارم، این سوال رو برای خودم طرح کردم که چطور با حل مسائل مکانیکی، وسیلهای داشت که با چرخاندن یک محور در یک جهت این مرد کوچک را به حرکت به سمت جلو و عقب وا دارد.
Just rumors.I hear he likes to live bigted2019 ted2019
2 sinne gevind in 1 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.
Die gewildste navraaglys: 1-200, ~1k, ~2k, ~3k, ~4k, ~5k, ~10k, ~20k, ~50k, ~100k, ~200k, ~500k