(افسانه انگلیسی) زن اشرافی قرن یازدهم که برای آنکه شوهر خود را وادار به لغو مالیات های سنگین بکند عریان سوار اسب شده درخیابان های شهر ((کاونتری)) جولان داد
godiva
زن اسب سوار oor Engels
زن اسب سوار
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
equestrienne
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
هنگامی که لایدگیت سوار بر اسب از لوویک دور میشد به خود گفت، این زن جوان قلبی به بزرگی مریم مقدس دارد.
You said... you said after we were put in the orb, our lives went onMIZAN MIZAN
سه نفر بودند سوار اسب؛ تام و مردی به اسم سل ون و زن قشنگی در لباس سواری قهوه ای که قبلاً هم آنجا آمده بود.
This guy' s the dirtiest pervert I swearMIZAN MIZAN
زن مستقیم آمد و دستش را روی گردن مادیان گذاشت و با حجب و کمرویی از گوشه چشم به مرد سوار بر اسب نگاه کرد.
Carriers were required to make a time commitment (versus cost) to participate in the CSA program and they noted that it was a "very time-consuming" process.MIZAN MIZAN
مهترش را سوار بر اسب زین نشدهای به آن سوی پارک فرستاد تا یادداشتی به خانم کادو الا در بدهد. زن کشیش، که شایعه را شنیده بود، بیگمان کسر شأن خود نمیدانست که هرچند بار لازم باشد آن را بازگو کند.
In order to judge the merits of the bill we need to look at the potential impact of the billMIZAN MIZAN
4 sinne gevind in 3 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.