گیر و ده oor Engels

گیر و ده

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

exchange

verb noun

Soortgelyke frases

گیر و ده 0
deal

(آمریکا) تور ماهیگیری (که به طور عمودی مثل دیواره در آب قرار می دهند و پره یا آبشش ماهی ها در شبکه های آن گیر می کند)
gill net

voorbeelde

آنگاه دنباله ابزار بزرگ دیگر به این سوراخ قلاب میشود تا یک سر پیه گیر کند و اما ده جریان بعدی باشد.
Into this hole, the end of the second alternating great tackle is then hooked so as to retain a hold upon the blubber, in order to prepare for what follows.

دنا در گیر و دار اما ده کردن خودش برای پخش اخبار بعدی بود که مت بیکر وارد دفترش شد و روی یک صندلی ولو شد.
Dana was in the middle of preparing for the next broadcast when Matt Baker walked into her office and sank into a chair.'

، قبلاً اين کارُ فقط براي گناهکارها انجام مي دادن امّا ارتش از لحاظ استخدامي سخت گير نيست و. اجازه مي ده که مجرمين هم واردِش بشن
It used to be just for misdemeanors, but the army is so stretched for recruits that they're using them to let felons in.

، اینجا ، جاییه که من متولد شدم و ده ساله توش گیر افتادم
This is where I was born, and where I was stuck for ten years.

بیا به ده برگردیم و وسایل ماهیگیری گیر بیاوریم.
Comon back to the village and let's get 'old of some tackle.

آن شب کمی بعد از ده از میله برق گیر پایین رفتیم و یکی از شمعها رو با خود بردیم و زیر سوراخ پنجرهی جیم گوش دادیم و صدای خر خر جیم را شنیدیم.
That night we went down the lightning rod a little after ten, and took one of the candles along, and listened under the window hole, and heard Jim snoring

خانواده فینچلی خیال دارن تابستون آینده کنار دریاچه تولفث یه ویلای تازه بسازن، درست لب آب، نزدیک ویلای آقای فانت، ضم نا آقای فینچلی میخواد برای استوارت یه قایق موتوری ده متری بخره و یه لنگرگاه سرپوشیده آفتاب گیر هم لب آب به راش بسا زه.
TheFinchleys are going to build a place up at Twelfth Lake nextsummer, right on the lake, next to the Phants, and Mr. Finchley'sgoing to buy Stuart a thirty foot launch and build a boathouse witha sun parlor right over the water to hold it.