voorbeelde
Advanced filtering
مرد جوان لاغر و نحیفی با چهرهای باریک و چشمانی کنجکاو به رنگ قهوه ای منتظر انان بود.MIZAN MIZAN
بسیار پیرمرد نحیفی بود که به شدت سرفه میکرد.MIZAN MIZAN
دیدن این هیکل نحیفی که این طور میلرزد آدم را ناراحت میکند.MIZAN MIZAN
سونیا لبخند نحیفی نمود.MIZAN MIZAN
کارمند نحیفی که کیف به دست از پله ها پایین میآمد، با ناخشنودی به پاهای مرد بیگانه نگریست؛MIZAN MIZAN
بر چنین بدن نحیفی ترس از افتادن و دیگر «خوفهای» راه براحتی چیره میشود.jw2019 jw2019
تازه آن وقت ملتفت شد که با چه موجود کوچک و نحیفی سر و کار داشته است.MIZAN MIZAN
میگویید موجود نحیفی است این گول وم؟MIZAN MIZAN
و گرتفن پاهای نحیفی که نمیخواست آن را به یاد آورد وحشتناک بود، معهذا تسلیم نفوذ همسرش شد.MIZAN MIZAN
دانشآموزان بزرگتر وِرنِر را که پسر نحیفی بود، فوراً قربانی کارهای فاسد و پرمخاطره خود کردند.jw2019 jw2019
تنها صدایی که سکوت دخمه را میشکست صدای هقهق ساحرهی لاغر و نحیفی بود که کنار کراوچ نشسته بود.MIZAN MIZAN
زن نحیفی که کنار کراوچ نشته بود زار میزد و دائم به چپ و راست تاب میخورد.MIZAN MIZAN
پروفسور تریلآنی زن لاغر اندام و نحیفی بود که عینک بزرگی به چشممیزد. شیشههای عینکش چنان بزرگ بود که به نظر میرسید چشمهایش خیلیبزرگتر از حد صورتش است.MIZAN MIZAN
خروس نحیفی که در مقابل دو خروس جنگی مخاصم ایستاده باشد.MIZAN MIZAN
کارمند نحیفی که کیف به دست از پلهها پایین میآمد، با ناخشنودی به پاهای مرد بیگانه نگریست؛ آن وقت با نگاه پرسان به ابلانسکی که بالای پلکان ایستاده بود، نظر انداخت.MIZAN MIZAN
این گرام مرد نحیفی بود با موهای مواج و صورت آفتاب خورده و چشمان مضطرب.MIZAN MIZAN
مادر بانک زد: تو خیلی لاغر و نحیفی، چطور می تونی کتککاری کنی؟MIZAN MIZAN
زن بیجانی با کودکی لاغر و نحیفی در آغوشش بر زمین افتاده بود، زن بیجانی با کودکی لاغر و نحیفی در آغوشش بر زمین افتاده بود، که با درماندگی به چهره ی مادرش نگاه میکرد.ted2019 ted2019
گویی شاخة نحیفی شکست و باز همه چیز آرام گشت.MIZAN MIZAN
حالت من در برابر آن دو، نظیر وضع چوبپنبهای بود که تحت فشار در آچار بطریبازکن قرار گرفته باشد، و یا یک دندان لق شیری که دو دندان ساز درصدد کشیدن آن باشند... ، و یا خروس نحیفی که در مقابل دو خروس جنگی مخاصم ایستاده باشد.MIZAN MIZAN
شرارت او عظیم است و این شرارت چنان نیرویی در او میدمد که آن را در موجود ضعیف و نحیفی مثل او نمیتوان باور کرد.MIZAN MIZAN
در داروخانه دیگری مرد سی و پنج ساله ریزه می زه نحیفی را دید که در عین حال چالاک و زیرک به نظر میآمد.MIZAN MIZAN
22 sinne gevind in 15 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.