fifty oor Persies

fifty

/ˈfɪfti/ naamwoord, adjektief, Syfer

(uncountable) The cardinal number occurring after forty-nine and before fifty-one.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

پنجاه

Syfer, naamwoord

cardinal number

Last year I watched no less than fifty films.
سال قبل کمتر از پنجاه فیلم ندیدم.

Fifty

Soortgelyke frases

fifty dollar bill
پنجاه

fifty-fifty
(عامیانه) نصفا نصف · بالمناصفه · به طور برابر · نیم نیم · پنجاه پنجاه

voorbeelde

Thus, had he come through the hours, to the day when the fifty two heads were to fall.
بدینسان ساعتها را درنوردیده به روزی قدم نهاده بود که در آن پنجاه و دو سر فرو میغلتید.

as though he could not count more than fifty
چنانکه گویی شمردن بیش از پنجاه را بلد نیست

Within that small part, he had found an Englishman, caravans, tribal wars, and an oasis with fifty thousand palm trees and three hundred wells.
و در آن بخش کوچک به یک مرد انگلیسی، چند کاروان، جنگ بین قبایل و واحه ای با پنجاه هزار درخت نخل و سیصد چاه برخورده بود.

You will receive for them fifty or sixty thousand francs;
تقریبا شصت هزار لیور تنخواه به دست خواهی آورد،

Fifty thousand.
پنجاه هزار تا!

Drogheda had two hundred and fifty thousand acres.
درویدا دویست و پنجاه هزار جریب مساحت داشت.

Guests jostled each other on the fifty two staircases.
میهمانان روی پنجاه و دو پله به یکدیگر تنه میزدند.

Fifty-one years last month.
ماه گذشته شد 51 سال.

Gilgit-Baltistan is home to five of the "eight-thousanders" and to more than fifty peaks above 7,000 metres (23,000 ft).
گلگت-بلتستان خانه پنج قله از هشت هزار متریها و و بیش از پنجاه قله با ارتفاع بیش از ۷٬۰۰۰ متر است.

this diary is fifty years old
این دفترچه هم مال پنجاه سال پیشه.

Did you know that the heart of a mouse beats at the rate of six hundred and fifty times a second?
میدانستید که قلب موش در هر ثانیه ششصد و پنجاه بار میزند؟

In the United States and Canada, Fifty Shades Darker opened alongside two other sequels, The Lego Batman Movie and John Wick: Chapter 2, and was projected to gross $32–40 million in its opening weekend.
در ایالات متحده آمریکا و کانادا، پنجاه طیف تاریکتر همراه با دو دنباله دیگر یعنی فیلم لگو بتمن و جان ویک: بخش ۲ اکران شد و در هفته افتتاحیه خود ۳۲-۴۰ میلیون دلار فروش داشت.

He was one of only fifty-four violinists worldwide to be invited to compete in the International Violin Competition of Indianapolis in 1990.
او یکی از پنجاه و چهار ویولونیست جهان است که به رقابتهای بینالمللی ویولن در ایندیاناپولیس در سال ۱۹۹۰دعوت شد.

but after reading them over many times I found out that with one hundred and fifty well chosen books a man possesses
به زور خواندن و مکرر خواندن به من معلوم شد که به استعانت یکصد و پنجاه مجلد شخص خلاصه آنچه را که به انسان لازم است میتواند داشته باشد

In summer the camels would do about two hundred and fifty miles after a watering; a three days' vigorous march.
هنگام تابستان شترها میتواستند تا مدت سه روز، حدود یکصد و پنجاه میل راهپیمایی کنند. آنها در این مدت میتوانستند بدون جرعهای آب به خوبی تشنگی را تحمل کنند.

and save fifty scoundrels from following his example; they will be very careful to keep themselves out of the police courts.
و از فاسد کردن پنجاه نفر گناهکاری که پس از او ساکت و آرام در حبس تأدیبی به سر خواهند برد ممانعت میکنیم.

when, with fifty dollars in his pocket
آن روز پنجاه دلار در جیب داشت

Fifty over palp at one point.
يه بار حتي شد پنج ،

Car number five cost six hundred and thirtyseven pounds and sold for sixteen hundred and forty nine fifty.
ماشین شماره پنج ششصد و سی و هفت پا وند خرید، هزار و ششصد و چهل و نه و پنجاه تا فروش.

you could have spotted fifty yards away.
تقلبی بودنشان از 50 متری قابل تشخیص بود.

Fifty in gold you say?
گفتي 50 سکه طلا ؟

Platon Karataev must have been fifty, judging by his stories of campaigns he had been in, told as by an old soldier.
لبخندی مطبوع داشت و چشمهای درشت و ملایم و میشی او نیز گرد و مدور بود.

By noon the party had swelled to twenty and by dusk accompanied by the usual brief spat of ram and lightning in the foothills there were better than fifty people combing the brush west of Boulder splashing through streams hunting up and down canyons
تعداد آنها فقط ۶ نفر بود ولی تا ظهر تعدادشان به بیست نفر رسید و تا غروب این تعداد به ۵۰ نفر رسیده بود که تمام بوتههای قسمت غرب بولدر را بادقت وارسی میکردند

I went on, is how to raise the fifty thousand francs.
گفتم : پس این پنجاه هزار فرانک را از کجا باید به دست آورد.

Fifty thousand livres a mere trifle
پنجاه هزار فرانک قابل نبود که شخص تأمل نماید.