goodbye oor Persies

goodbye

/ɡʊdˈbaɪ/ naamwoord, tussenwerpsel

An utterance of goodbye, the wishing of farewell to someone.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

بدرود

tussenwerpsel

farewell

don't ever say goodbye. "
و هرگز بدرود نگوييم "

خدا حافظ

tussenwerpsel, naamwoord

farewell

Well, goodbye; it's time you went, and I must go too.
خدا حافظ شاهزاده! خیال میکنم موقع آن فرا رسیده است که از یکدیگر جدا شویم.

خداحافظ

tussenwerpsel

farewell

They just sign paper, and say goodbye pyramides.
اونا فقط كاغذهارو امضا مي كنند و مي گن خداحافظ دكلها.

خدا نگهدار · به امید دیدار · می بینمت · خداحافظی · وداع · میبینمت · فرعی · خدا نگهدار (این عبارت در تمام ساعات روز قابل کاربرد است) (goodby و good-by هم می نویسند)

Goodbye

Soortgelyke frases

Goodbye Milky Way
بدرود راه شیری

voorbeelde

goodbye, nana
خداحافظ نانا

we didnt even have a chance to say goodbye
ما هيچ وقت شانس خداحافظي را نداشتيم

I want to say goodbye.
ميخوام خداحافظي کنم.

Goodbye, Judah.
خداحافظ جودا.

You too busy to say goodbye?
خيلي سرت شلوغه که خداحافظي کني ؟

Well, goodbye...
خب خداحافظ...

Leaving without saying goodbye.
بي خدافظي رفتن

You can say goodbye to your fluffy lover-boy.
ميتوني از عاشق پشمالوت خداحافظي کني.

At least give us the opportunity to say goodbye
يک فرصت بده تا با هم خداحافظي کنيم

Goodbye.
خيلي خب.

Goodbye.
خداحافظ.

I went to go say goodbye to my mom for good.
من رفتم با مادرم خداحافظي کنم.

Farewell but Not Goodbye. pp. 39.
کبهی الوداع نا کهنا و بابلو!

'Cause I tried calling him to say goodbye.
چونکه براي خداحافظي کردن سعي داشتم باهاش تماس بگيرم

Hold out your hand and say goodbye.
بهم دست بده بگو خدافظ

You came to say goodbye?
اومدی خدافظی کنی ؟

Goodbye.
خداحافظ

' 'I've come to say goodbye,' I said
یک دقیقه مکث کردم و بعد با کلمات مقطع گفتم. آمدهام با شما خداحافظی کنم.

When they had said goodbye
زمانی که هری از سیریوس جدا شد

Goodbye.
خدافظ - خدافظ

Nothing, just goodbye.
هيچي ، فقط خدانگهدار

Goodbye, Sid.
خداحافظ " سيد "!

I think I've run out of goodbyes.
فکر کنم خداحافظي هام ديگه تموم شده

Goodbye, Daddy.
خداحافظ بابا

Goodbye.
خدانگهدار