obliteration oor Persies

obliteration

naamwoord

The cancellation, erasure or deletion of something

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

نابودی

naamwoord

Does this mean a complete, permanent obliteration of his name people?
آیا این امر به معنی نابودی کامل و دائمی قومی است که نام او را بر خود دارد؟

Soortgelyke frases

obliterate
(کاملا) زدودن · (کاملا) نابود کردن · سر به نیست کردن · محو کردن · پرده زدن · پنهان کردن

voorbeelde

This causes a very intense signal as viewed on a spectrum analyser, and completely obliterates over half a channel.
این باعث میشود سیگنال بسیار شدید به عنوان مشاهده شده در تجزیه و تحلیل طیف، وبیش از نیمی کانال بهطور کامل نابود شوند.

We will be obliterated.
ما رو نابود مي کنه

In reality, however, they act as God’s tool for obliterating all false religion.
اما در واقع خدا از آنان استفاده میکند تا همهٔ ادیان کاذب را نابود سازند.

In this manner, the heaping up of the Parthenon, obliterated, a century ago, a portion of the vaults of Saint Genevieve hill.
سنگینی عمارت پانتئون، یک قرن پیش، قسمتی از راههای زیر زمینی زیر تپه سن ژنو وی و را ضایع کرد.

In the obliteration of things which disappear, in the watching of things which vanish, it recognizes all.
او در محو اشیایی که ناپدید میشوند و در زبونی چیزهایی که رو به نابودی میروند همه را باز میشناسد

Huck's confidence in the human race was well nigh obliterated.
دیگر اعتماد هاک نسبت به آدمیزاد از بین رفته بود.

; I dimly perceived that she was already obliterating hope from the new phase of existence which she destined me to enter
تا اندازهای فهمیدم که با این حرفها دارد امیدم را برای ورود به مرحله جدیدی که خودش تصادفاً مرا به آن سمت رانده بود، از بین میبرد.

Refusal to do so will result in your obliteration.
امتناع از اين کار منجر به سر به نيستي تو خواهد شد

A surge of white steam billowed thickly from the cauldron instead, obliterating everything in front of Harry
بخار غلیظ در هوا پراکنده میشد و منظرهی اطراف را از دید هری پنهان میکرد.

The half obliterated inscription on the pedestal beneath determines the date of this work of art
زیر پایه این مجسمه کتیبهایرنگورو رفته و نیمه محو شده وجود دارد که از خواندن آنمیتوان به تاریخ ساختن این نمونه ذوق و هنر پی برد.

I think the polls are very bad guides to the level of trust that actually exists, because they try to obliterate the good judgment that goes into placing trust.
بنظرم مراجعه به آراء عمومی راهنمایی خیلی بدی است در رابطه بامیزان اعتمادی که براستی وجود دارد، زیرا آنها تلاش در جهت زدودن قضاوت خوبی دارند که صرف اعتماد کردن میشود.

but which alone connected her with that humanity, of which her wasting life had obliterated so many, many traces when a very child.
حال آنکه این تنها رشتهای بود که او را به عالم انسانیت مربوط میساخت چه از زمان خردسالی به بعد به تدریج کلیه عواطف و احساسات شریفه او را زندگی ویژهاش نابود کرده بود.

said the wine shop keeper, crossing the road, and obliterating the jest with a handful of mud, picked up for the purpose, and smeared over it.
صاحب میخانه از خیابان گذشت و در حالی که اثر شوخ طبعی او را به مشتی گل در اندود گفت:

(Luke 6:21) In fact, God will do even more than eliminate sickness and disability; he will obliterate the very cause of human suffering —sin itself.
( لوقا ۶:۲۱) البتّه خدا بیماریها و معلولیّتها را فقط شفا نمیدهد، بلکه ریشهٔ آنها را که چیزی جز گناه نیست خشک خواهد ساخت!

Her objective is to utterly obliterate her target by any means necessary.
هدفش اینه که واقعا هدفشو... با هر وسیله ای که بشه از بین ببره.

xerxes hordes face obliteration
ايل و تبار خشايار با نابودي را در را خواهند شد

then I opine we should be furnished with the reason why his sense of smell seems obliterated in him;
در آن صورت به عقیده من دلیلی به دست داریم که میدانیم چرا حس بویایی وال از میان رفته است.

I'm gonna obliterate the employee-of-the-month record.
من ميخوام ركورد كارمند نمونه ي ماه بودن رو نابود كنم

a character or stamp by which to mark off soldiers from complete men, and obliterate the humanity of the individual.
و خصوصیتی است که یک سرباز را از احساس یک مرد آزاد باز میدارد و رور انسان او را زائل میسازد.

In addition, if any writing composed by Arius should be found, it should be handed over to the flames, so that not only will the wickedness of his teaching be obliterated, but nothing will be left even to remind anyone of him.
علاوه بر این اگر هر نوشتهای که توسط آریوس نوشته شدهاست پیدا شود باید در آتش سوزانده شود تا بدیهای نوشتارش از بین رود و هیچ چیزی برای یادآوری از نام او باقی نماند.

The story ends with Ada and Jamie unwittingly returning the initial favor of being able to live with Susan, as a bomb struck Susan's home while they were away, completely obliterating it.
داستان به پایان میرسد با آدا و جیمی ناخواسته بازگشت اولیه کمک به اینکه قادر به زندگی با سوزان، به عنوان یک بمب زده خانه سوزان در حالی که آنها دور بودند، بهطور کامل از بین بردن آن.

the sheer mass of water that collapsed on top of jean should have obliterated her
حجم آب تندي كه بالاي سر جين ريخته بود بايد اونو كشته بود

they should all be obliterated for her sake.
همه را به خاطر او از میان برخواهم داشت.

Egypt, Algiers, Morocco, Malta, Sicily, Spain, Cilicia and France absorbed and obliterated Semitic colonies.
مصر، الجزیره، مراکش، مال تا، صغلیه، اسپانیا، سیلی سیه، و فرانسه مناطق مسکونی نژاد سامی را جذب و آنها را محو و نابود ساخته بودند.

The passage is (with minor exceptions) the only one which Haydn either double-underlined or obliterated.
نیازمندی زمان پردازش بر حسب دهم ثانیه یا کمتر محاسبه میشود.