patent oor Persies

patent

/ˈpeɪtənt/, /ˈpætənt/ adjektief, werkwoord, naamwoord

A declaration issued by a government agency declaring someone the inventor of a new invention and having the privilege of stopping others from making, using or selling the claimed invention; a letter patent.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

فردادی

عیان

explicit and obvious

گشاده

adjektief

حق امتیاز · انحصاری · فرداد · پروانه · فردادنامه · آشکار · امتیازنامه · واضح · باز · سرگشاده · تازه · اشکار · مبرهن · همگانی · هویدا · روان · (اختراع و غیره را) به ثبت رساندن · (هر چیز) قابل ملاحظه و بررسی عموم · (گیاه شناسی - جانور شناسی) گسترده · اختراع ثبت شده · اعطا شده از طریق امتیاز نامه · امتیاز ساخت یا بهره برداری انحصاری · امتیاز گرفتن · امتیازنامه دادن 4 · بدون انسداد · برای همگان · به ثبت رسیده · به ثبت رسیده و انحصاری · ثبت اختراع · جواز ثبت اختراع · جواز حق انحصاری · جواز ویژه · حق اختراع · حق انحصاری · حق انحصاری دادن · حق انحصاری گرفتن · دارای حق انحصاری · در دسترس همه · در معرض · در ملا عام · غیر عادی (patented هم می گویند) 0 · فردات 3 · فردات نامه 2 · فرداد دادن · فرداد شده · فرداد نامه ای · فرداد گرفتن · فردادنامه ای · فردادنامه دادن · فردادنامه گرفتن · وابسته به به ثبت رساندن و دادن حقوق انحصاری · ورین رو1 · پروانه ثبت اختراع · پهن شده (patulous هم می گویند)

Patent

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

بهره برداری

Just need you to review and sign this document acknowledging that you understand the university will own 75% of the patent.
75% حق فروش اختراع بهره برداری کنه

Soortgelyke frases

patent office
اداره ثبت اختراع · اداره ی ثبت اختراعات و نام های انحصاری و امتیازات · اداره ی فردادها · فرداد خانه

patent leather
(چرم) ورنی

patent ambiguity
(حقوق) ابهام موجود در متن سند یا قرارداد و غیره

letters patent
حکم اعطای امتیاز انحصاری · فرمان علنی · گواهی ثبت اختراع

patent medicine
داروی اختصاصی · داروی به ثبت رسیده (داروی اختصاصی یک شرکت داروسازی که دیگران حق تقلید از آن را ندارند)

patents
امتیازنامهها · ثبت اختراع · حق ثبت · حقوق انحصاری · پروانه بهرهبرداری انحصاری

patent right
حق امتیاز · حق انحصاری (به ویژه در مورد اختراع به ثبت رسیده) · حق فرداد · فرداد هده

patent ductus arteriosus
مجرای شریانی باز

patently
آشکارا · به وضوح

voorbeelde

That's not Mr. Clark, the patent medicine man?
همون آقای کلارک ، صاحب امتیاز دارو ؟

All of them thought our chances of winning a gene-patent challenge were about zero.
همه آنها فکر میکردند که شانس ما برای بردن چالش حق امتیاز ژن نزدیک صفر است.

An improved Scotch yoke, with a means of absorbing sideways thrust, was patented in 1978 by William L. Carlson, Jr., US patent 4075898.
بهبود اسکاچ یوغ با استفاده از جذب وری محوری ثبت شد در سال ۱۹۷۸ توسط William L. کارلسون جونیور، US patent 4075898.

Judge Barnes ruled against him in a patent case a few months back.
قاضی بارنز درباره اون سر یه پرونده مالکیت چند ماه پیش حکم صادر کرد

So it's not multi-touch as a whole that's patented.
بنابراین تکنولوژی مولتی تاچ به صورت کلی به ثبت نرسیده است.

Instead we've all bellied up buying their patented seeds...
به جاش همه ما مجبور ميشيم که بذر هاي انحصاريِ اون ها بخَريم

Wouldn't they pay the expenses on defending the patent?
اونا مخارج دفاع از حق ثبت اختراع رو نميدن ؟

Now the reason this works is because patent trolls are paid a percentage of what they're able to recover in settlements.
حالا این کار عملی است چون مدعی های حق انحصاری برای بازپس گرفتن حق و حقوق، پورسانت می گیرند.

You must look over the letters patent.
بايد به نامه هاي سرگشاده اي که رسيده نگاه کنيد

He had been full of the idea so long, dreamed it right through to the end, waited with his teeth set, so to speak, at an inconceivable pitch of intensity. Now, in the reaction, he was running down like an overwound clock. Recovering himself in a minute he opened for us two hulking patent cabinets which held his massed suits and dressing gowns and ties, and his shirts, piled like bricks in stacks a dozen high.
آن همه سال فکر این روز را کرده بود و جریان را تا آخر در خواب و خیال دیده بود و به اصطلاح با دندانهای به هم فشرده و شدت عصبی غیر قابل تصوری صبر کرده بود، که حالا از واکنش آن مثل ساعتی که بیش از اندازه کوکش کرده باشند، به سرعت خالی میشد و یک دقیقه بعد بر خودش مسلط شد و دو اشکاف بزرگ را که حاوی انبوه کت و شلوارها، رب دوشامبرها، کراواتها و پیراهنهایش بود برای ما گشود. پیراهنها را مثل آجر دوجین دوجین روی هم چیده بودند.

The company that obtained a patent on two genes associated with this condition developed a test to diagnose the syndrome.
شرکتی که حق امتیازی برای دو ژن مرتبط با این بیماری گرفت آزمایشی برای تشخیص این سندروم ترتیب داد.

but she forgot to give him the patent leather shoes that he wanted to wear in his coffin.
اما یادش رفت تا چکمههایش را به او بدهد که بنا به وصیتاش در موقع گذاشتن در تابوت، به پاهایش کنند.

He and his nephews John & George founded the firm of George Salter & Co., still notable makers of scales and balances, who in 1838 patented the spring balance.
او و برادرزادههایش جان و جورج، شرکت جورج سالتر و همکاران یا George Salter & Co را ایجاد کردند و تا سال ۱۸۳۸ از سازندگان اصلی ترازوها و ابزارهای اندازهگیری بودند.

This is why 99% of all patents are registered by men.
به همین دلیـل %۹۹ ثـبتکنندگان اختراعات را مـردان تشکـیل مـیدهند.

Are you gonna rewrite the patent law?
ميخواي قوانين حقوق انحصاري رو از اول بنويسي ؟

Thus his cambric shirt with plaited cuffs was blown out by the wind in the opening of his waistcoat of grey ticking, and his broad striped trousers disclosed at the ankle nankeen boots with patent leather gaiters.
از اینرو پیراهن پاتس او که آستینهای چیندار داشت با وزش ناگهانی باد در جلو سینه جلیقه خاکستری رنگش متورم میشد و شلوار راه راه او با آن خطهای پهنش پوتینهای او را، که صدای چرم ورنی میداد، دم قوزک پا نمایان میساخت.

The patent dispute is not an issue, okay?
حالا خودم يکاري مي کنم فهميدي ؟

In terms of patents, there's no question that the East is ahead.
از نظر ثبت اختراعات، هیچ جای شکی نیست که شرق پیشرواست.

Latimer patented other improvements such as a better way of attaching filaments to their wire supports.
لاتیمر بهسازیهای دیگری مثل راه بهتری برای اتصال رشتهها به سیمهای محافظ به ثبت رساند.

You signed a contract stating that you were informed that what you were purchasing with a down payment of two hundred fifty thousand dollars was an object that had not been patented and could be completely worthless.
آقایان شما قراردادی را امضا کردهاید که در آن گفته شده است چیزی را که میخرید ممکن است هیچ ارزشی نداشته باشد.

The patent they obtained in 1956 was assigned to the U.S. Army.
ثبت اختراع آنها در سال ۱۹۵۶ بودکه به ارتش ایالات متحده اختصاص داده شد.

We're about to test a new patent.
ما داريم يه توليد جديد و به ثبت ميرسونيم.

Company ́s patented LatentHeatPump is based on its enthalpy recovery ventilator having COP of 33 in the summer and 15 in the winter.
این شرکت با نام پمپاژ گرمای نهان در معرض همگان قرار گرفت که خود بر اساس تهویه گر بازیابی آنتالپی با استفاده از 33.COP در فصل تابستان و ۱۵ در زمستان عمل میکند.

In 1916 Everard Calthrop, an early inventor of parachutes, patented an ejector seat using compressed air.
در سال ۱۹۱۶، ادوارد کالتروپ، یک مخترع چتر نجات، یک صندلی پران را که هوای فشرده را مورد استفاده قرار داده بود، به ثبت رسانید.

In 1923, Harrison of the Western Electric Company filed a patent for a phonograph in which the mechanical design was entirely represented as an electrical circuit.
در سال 1923، هریسون شرکت جنرال الکتریک یک حق ثبت ایجاد کرد که در آن طراحی مکانیکی به طور کامل به عنوان مدار الکتریکی نمایش داده شد .