GlosbeGlosbe
logoGlosbe

pouched oor Persies

pouched

adjektief, werkwoord
en
Simple past tense and past participle of pouch.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

دارای فرورفتگی (های) کیسه مانند

farsilookup.com

کیسه دار

farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

Soortgelyke frases

pouch
(جامه) جیب · (جانور شناسی) کیسه ی کانگورو (marsupium هم می گویند) · (قدیمی) کیف پول · (ماهیان و برخی پرندگان) بلعیدن · (کالبد شناسی) اندام کیسه مانند · انبانه · انبانگونه کردن · تبدیل به کیسه شدن · تبدیل به کیسه کردن · تشکیل کیسه یا کاواکی دادن · در کیسه ریختن 0 · درجیب گذاردن · فرو دادن 2 · فرورفتگی · هرچیز کیسه مانند · همبونه · پف کردگی زیر چشم (در اثر بیماری یا بی خوابی) · چنته · کاواکی · کیس · کیس کردن یا شدن · کیسه · کیسه دار کردن 1 · کیسه ی مراسلات · کیسه ی نامه ها (که می توان در آن را مهر و موم یا قفل کرد و برای ارسال نامه های سفارتخانه ها و غیره به کار برد) · کیسه ی کوچک (مثلا کیسه ی توتون) · کیف پول
cheek pouch
(در برخی جوندگان و میمون ها) فراخنای دو طرف دهان (زیر گونه ها) که در آن خوراک نگه می دارند · لپ کیسه
pouch
(جامه) جیب · (جانور شناسی) کیسه ی کانگورو (marsupium هم می گویند) · (قدیمی) کیف پول · (ماهیان و برخی پرندگان) بلعیدن · (کالبد شناسی) اندام کیسه مانند · انبانه · انبانگونه کردن · تبدیل به کیسه شدن · تبدیل به کیسه کردن · تشکیل کیسه یا کاواکی دادن · در کیسه ریختن 0 · درجیب گذاردن · فرو دادن 2 · فرورفتگی · هرچیز کیسه مانند · همبونه · پف کردگی زیر چشم (در اثر بیماری یا بی خوابی) · چنته · کاواکی · کیس · کیس کردن یا شدن · کیسه · کیسه دار کردن 1 · کیسه ی مراسلات · کیسه ی نامه ها (که می توان در آن را مهر و موم یا قفل کرد و برای ارسال نامه های سفارتخانه ها و غیره به کار برد) · کیسه ی کوچک (مثلا کیسه ی توتون) · کیف پول

voorbeelde

Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
A marsupial is a mammal with a pouch like a kangaroo.
من دارم به تو کمک مي‌کنمted2019 ted2019
When the lead had become liquid, the alchemist took from his pouch the strange yellow egg.
هي عوضي الان وقت احوالپرسي نيست حالا برو گم شوMIZAN MIZAN
but put the comb into his trouser pocket, and picked up a pack of cards and his tobacco pouch which were lying on the stove ledge.
deflate) فشردهMIZAN MIZAN
Your excellency, here are two trophies, said Dolokhov, pointing to the French sword and pouch.
لطفا... ما رو نکشیدMIZAN MIZAN
others putting powder on the touchpans or taking charges from their pouches
و اينا مارو به زندگي برگردوندندMIZAN MIZAN
Avdeyich cleared his throat and drew his tobacco pouch out of his trouser pocket.
يوهو ، يوهو ، يوهوMIZAN MIZAN
Sancho from his sack, and the goatherd from his pouch, furnished the Ragged One with the means of appeasing his hunger
يه نفر رو وادار به کاري کنهMIZAN MIZAN
He threw his tobacco pouch on the table
که فکرشو ميکرد با اين روش پرتاب احمقانه بتونهMIZAN MIZAN
But the magic is in this pouch of wax.
در حیوان و انسان؛ در گیاهان به کار برید ""روابط گیاه-آب""ted2019 ted2019
The answers lie in the workings of the bladder, an oval pouch that sits inside the pelvis.
تو بمن احساس زندگي دادي و ترس در من مردted2019 ted2019
(Matthew 10:9, 10) On a later occasion, though, Jesus said: “Let the one that has a purse take it up, likewise also a food pouch.”
من اين کارو کردم به دردم خوردjw2019 jw2019
In their pouches, instead of cement joeys, they had cigarette stubs, used matchsticks, bottle caps, peanut shells, crumpled paper cups and cockroaches.
احتياجي نداره مطلبو بدونه. اونو نترسونMIZAN MIZAN
ammo pouches, knapsacks, and campers' haversacks, the ones with the light tubular frame to support them.
خوب ، پس چندتا. نميدونمچهل و نه تاMIZAN MIZAN
When they had finished Philip passed his pouch over to 'Erb and they lit their pipes;
بالاخره راه اصلي زندگيت رو پيدا کرديMIZAN MIZAN
as one might say,two beggar's pouches:
چي ميخواهي پيكMIZAN MIZAN
Wil, your Elfstones pouch, it's gone.
شما هم اونجا هستيدOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
In Romanichal culture, the pouch is called a putsi bag.
نکردم قربان خوبهOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
I'm the most important of the three pouches.
ولي زني تو پر مثل شما با اين هيکل قشنگOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
Lord Loss gave me a pouch of poisoned powder.
ایلسا ، آماده ایMIZAN MIZAN
So this isn't like what happened with the Pouch?
یه جفت شیطونOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
My scimitar, pistols, and pouch, were conveyed in carriages to his majesty's stores;
تهمت متقابلMIZAN MIZAN
Soon I proposed a social smoke; and, producing his pouch and tomahawk, he quietly offered me a puff.
من نميخوام وقتم را تو همچين کمپي تلف کنمMIZAN MIZAN
the pouches contained 25,000,000 of money in gold
يعني ، من خوابيده بودم. بعد بيدار شدم. و ديدم اون مي خواد به بچه ام آسيب برسونهMIZAN MIZAN
So he said: “Carry nothing for the trip, neither staff nor food pouch, nor bread nor silver money; neither have two undergarments.
اون تماما در اختیار توئه، تام.‏jw2019 jw2019
He was about to drop the penny back into the pouch when his eye fell on the boys frozen before the candy counter.
يه بوس بهم بدهMIZAN MIZAN
153 sinne gevind in 5 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.
Die gewildste navraaglys: 1-200, ~1k, ~2k, ~3k, ~4k, ~5k, ~10k, ~20k, ~50k, ~100k, ~200k, ~500k