sweetness oor Persies

sweetness

/ˈswiːtnəs/ naamwoord

The condition of being sweet or sugary.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

شیرینی

naamwoord

I'm partial to a little sweetness in the morning.
امروز صبح به یه کم شیرینی علاقه مند شدم!

ملاحت

It would never do to appear sedate and elderly before Melanie's sweet youthfulness.
این لباس هرگز او را در برابر ملاحت، جوانی و شادابی ملانی جلوه نمیداد.

نرمی

But say, didn't that Mr. Donald King of Peru, Indiana, talk sweet. My!
ولی حقیقتا این آقای دانلد لینگ که اهل پرو در ایالت ایندیانا بود، زبان چرب و نرمی داشت.

بو · عطر · خاطرات گذشته · دسته گل · شیرینی (طعم) · شیرینی (مزه)

Soortgelyke frases

sweet air
دی نیتروژن مونوکسید

sweet bay
(گیاه شناسی) ماگنولیای ویرجینیایی (Magnolia virginiana) · برگ بو · رجوع شود به laurel

sweet chestnut (tree)
شاهبلوط شيرين (درخت)

sweet almonds
بادامها · بادامهاي تلخ · بادامهاي شيرين

voorbeelde

while we walked back to see the mules, thirsty after their long day's march, rush with the foot soldiers into the pond, kicking and splashing with pleasure in the sweet water.
ما به سوی عقب رفتیم و مشغول تماشای قاطرها شدیم که از راهپیمائی طولانی امروز خسته شده بودند و توسط سربازان پیاده به طرف برکه رانده میشدند.

Just check the labels on sweet products you buy.
فقط به برچسب شیرنی مواد غذایی که میخرید نگاه کنید.

That's so sweet.
خيلي عاليه.

Home sweet home.
خونه خوب

Ah! how sweet it is! don't frighten it!
ببینید، چه قدر قشنگ است! نترساندیش!

eating Sweets between meals was bad for you
خوردن شیرینی برایتان در فاصله بین دو غذا بد بود

Oh, sweet jesus.
. يا مسيح

Somehow the bright beauty had gone from the April afternoon and from her heart as well and the sad sweetness of remembering was as bitter as gall.
دیگر بهاری نبود ، خزان بود ، خزانی بزرگ و ابدی .

Bread pudding with onions, with sweet corn, and andouille sausage.
پودينگ با پياز با ذرت شيرين و سس فرانسوي

That's sweet.
چه ناز نازی.

Then Gods a bigger poofter than Sweet Willie.
پس خوشا به حال کلیسا.

who desperately wants to make sweet
كسي كه نااميدانه ميخواد

The sweet anxiety of choice.
اضطراب دلنشین انتخاب.

Oh, my sweet wife.
اوه ، همسر شيرين من

Pretty sweet, huh?
قشنگه, نه ؟

and on the way he fell to dreaming the bright dreams of youth, when the cup of happiness has left its sweetness on the lips.
در بین راه خود را تسلیم رؤیاهای خوشی کرد که تمامجوانها، موقعی که لذت خوشبختی هنوز روی لبانشان باقیست، با خود دارند.

You check out the sweets, we'll have some Golguppe.
تو شيريني هارو حساب کن ما يکم گولکوپي ميخوريم

as sweet features as ever the temperate clime of Albion moulded;
فقط میگویم لطف چهرههایی که پرورده همیشگی اقلیم انگلستاناند ،

Shall we not set forth asked the sweet silvery voice of Mercedes two o'clock has just struck and you know we are expected in a quarter of an hour
در این وقت صدای ظریف مرسده بلند شد و گفت باید برویم که ساعت دو شد و منتظر ما هستند

done to that sweet little virgin
كه برايه يك باكره شيرين كوچك اتفاق افتاده

;I am exceedingly gratified,; said Bingley, ;by your converting what my friend says into a compliment on the sweetness of my temper.
بینگلیگفت: خیلی خوشحالمکـه حـرف دوسـتم را نوعی تعریف و تمجید از رفتار و اخلاقم تـعبیرکـردهاید

So sweet.
خيلي خوبه.

this island a sweet spot for a lad to get ashore on.
زیبا و جالب برای پسربچهای چون تو!

magic rocks, fortune and glory sweet dreams, dr jones
سنگ جادويي افتخار و شانس چه روياي شيريني دكتر جونز

Oh, that's so sweet.
.اوه ، چه قشنگ