بهینهسازی متوالی کمینه
sequential minimal optimization
(با: a و of) متوالی oor Engels
(با: a و of) متوالی
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
succession
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
خاطرهی آن مثل ضربات متوالی پاندولی دائماً به مغز من وارد میآمد.
It' s easier to cope with the sheer, but with youMIZAN MIZAN
2 پرهیز از غذا و نوشیدنی برای دو وعده متوالی و اهدای غذا یا پول به افراد محتاج.
If I don' t, who does?MIZAN MIZAN
امروز سومين هفته متوالي بود که
If someone does me bad like youTEP TEP
بلکه کلمات را در میان جیغهای متوالی و شدید بیرون میداد
She had these little stubby wings.She could' ve glued ' em on, you know?MIZAN MIZAN
سه روز متوالی برفمیبارید.
As you travel away from the rocky margins of the continents an immense plain stretches aheadMIZAN MIZAN
این را چندین بار متوالی پیش خود تکرار کرد، آنقدر که به سرگیجه افتاد.
Haven' t we played aristocrats and rich men?MIZAN MIZAN
پرداختها متوالي صورت ميگيرند اونها با اسيکس ثبت شدند
Who" s in there?TEP TEP
دستگاهی که دورنگار/مودم متوالی شما به آن وصل است را انتخاب کنید
Until this Regulation enters into force genetically modified varieties shall only be accepted for inclusion in a national catalogue after having been accepted for marketing in accordance with Directive #/EECKDE40.1 KDE40.1
تا چند روز متوالی آقای راچستر را کم میدیدم.
How did the blood get on the rug?MIZAN MIZAN
چاپگر متوالی محلی
To what do I owe the honour of this visit?KDE40.1 KDE40.1
مدیریت گردشکار گردشکار فرایند ایجاد چرخهای از وظایف متوالی و موازی است که باید در CMS انجام شود.
secondly, information which must be providedonthe patient's medical condition, possible treatments- including benefits and risks- and the type of systems or professionals delivering the healthcareWikiMatrix WikiMatrix
در واقع، شاخص اشارهگرِ افزایش پیدرپی (متوالی) بین دو عدد مُصور، از جمله شمارهای مربع و مثلثی است.
But I have already dinedWikiMatrix WikiMatrix
روزهای متوالی پس از آن حادثه، تنها و ساکت در اتاق نشستم و در به روی همهکس بستم...
I can vet the field teams with the radiation detectorMIZAN MIZAN
و سلسلهٔ روزهای متوالی به روز واحدی میماند.
So why do they put bibles in motel rooms?MIZAN MIZAN
با پرسه زدنهای آزادانه و قد قد کردنهای متوالی وقت را برای مشتریان اعلام میکردند.
General notesMIZAN MIZAN
به راستی حملات متوالی سرفه صدای فانتین را تقریبا پس از هر کلمه قطع میکرد.
That human- shaped robots need not be clumsy or limitedMIZAN MIZAN
و همچـون کسی مینمود که شبهای متوالی با درد و بی خوابی دست به گریبان بوده باشـد.
Dwight.I' m hereMIZAN MIZAN
در فرانسه، سایز خانواه متوسط هر دهه بمدت ۱۵۰ سال متوالی کاهش یافته تا این که تثبیت شد.
I won' t leave her until the contract' s signed.Hey!ted2019 ted2019
سپس، فاصله میان رخدادهای متوالی از رشتهها به احتمال زیاد مضربی از طول کلیدواژه میباشد.
Why shouldI sing for them when I' m not being paid for it?WikiMatrix WikiMatrix
بیشترین فصل متوالی به عنوان مربی: یوهان کرایف، مربیگری باشگاه به مدت هشت سال بین ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۶.
Come on, guys.Let' s rethink this.- Shut up, Windows!WikiMatrix WikiMatrix
براي 6 سال متوالي مسئول بخش دستگيري مجرمين بودن
I donot think it is right to not watch the commercialsOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
و بعد هم کسادی و رکود در جبهه داردانل برای ماههای متوالی ادامه یافت.
Want to come to Vegas with us?MIZAN MIZAN
آقای دیک سر را به علامت نفی، به دفعات متوالی جنباند.
I took confirmation classes.Wait, Mom and Dad took you to church?MIZAN MIZAN
بهطور معکوس تسهیمکننده با قرار گرفتن چند بخش اضافه شونده متوالی OADM به دست میآید.
He has a deep attachment to itWikiMatrix WikiMatrix
و حاضر است دو سال متوالی در هر نقطهای که قرارش دهند بماند.
I have here a very interesting article, particularly for our friends from the New Democratic PartyMIZAN MIZAN
420 sinne gevind in 5 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.