(به ویژه حکم اعدام) به تعویق انداختن oor Engels

(به ویژه حکم اعدام) به تعویق انداختن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

respite

verb noun

Soortgelyke frases

(حقوق) به تعویق انداختن
stay

(اعدام یا مجازات و غیره را) به تعویق انداختن
reprieve

به تعویق انداختن
continue · defer · linger · pigeonhole · postpone · put off · remit · suspend · waive

voorbeelde

به تعویق انداختن محاکمه تا ماه ژانویه،
And to delay it until January

( فیلِپّیان ۴:۱۳) نوجوانان، تصوّر نکنید که با به تعویق انداختن تعمید به خدا حساب پس نمیدهید.
(Philippians 4:13) Young ones, please do not imagine that by postponing baptism, you avoid accountability.

بلکه به تعویق انداختن آن برای مدت کمی هم غیرممکن است.
but also that he could not put off the telling.

اون گفت " سياست ، هنر به تعويق... انداختن يه تصميمه ، تا وقتي که
He said, " Politics is the art of postponing a decision until it is... "

به تعویق انداختن تعمید فرزندان ممکن است به رابطهٔ آنان با یَهُوَه صدمه بزند.
Postponing baptism or delaying it needlessly could invite spiritual problems.

به تعويق انداختن تو چه راه ديگه اي واسم مي ذاره ؟
You filibuster, what choice do you leave me?

مجبور به تعويق انداختن بازگشتشون شدند...
He must have been delayed upon his return.

تو بايد بفهمي که ، وقتي براي به تعويق انداختن نيست.
You have to understand that there's no time to put this off.

MacArthur انعطافپذیر نیست، و اجازه Krueger به تغییر مناطق استقرار، و یک ماه به تعویق انداختن عملیات.
MacArthur was not inflexible, however, and allowed Krueger to alter the staging areas, and postpone the operation by a month.

باک جائه و شيلا فقطجنگ رو به تعويق انداختن
baekjae and silla are just suspending the war

به تعویق انداختن روز یَهُوَه در ذهن به چه دلیل حماقت محسوب میشود؟
Why would it be unwise to reason that Jehovah’s day is yet far off?

اونها واسه اينکه شما حضور داشته باشيد کنگره رو دو ماه به تعويق انداختن.
They postponed the Congress for two months so that you could attend.

در باطن خوشحال بودم که برای مدتی چند بهانه برای به تعویق انداختن این چیزها دارم.
I was furtively glad that I had some excuses for putting things off for a while

ماموريت ما به تعويق انداختن پيوستن نيروهاي کمکي
our mission is to postpone the rendezvous

دريک ، راه درستي هم براي به تعويق انداختن خبر بد وجود نداره
Derrick, there's no right way to break bad news.

به تعويق انداختن عروسي مون
" a postponement of our wedding. "

IndyMac برای حفظ سرمایه معیارهای جدید را درنظر گرفتهاست، مثلاً به تعویق انداختن پرداخت سود برخی از اوراق بهادار ارجح.
IndyMac was taking new measures to preserve capital, such as deferring interest payments on some preferred securities.

در گروه دوم خانوادهها دخترانشان را در به تعویق انداختن ازدواج و خودداری از فعالیتهای جنسی پیش از آن، تشویق میکردند.
In the second group, the data indicated families encouraged daughters to delay marriage, and to abstain from sexual activity before that time.

و علاوه بر آن٬ پیرشدن فقط به تعویق انداختن پایانی اجتناب ناپذیر است٬ با گذشت زمان میبینی پیشآمدهایی را که در نمیگذرند.
And besides, growing old only postponed the inevitable, time seeing through what circumstance did not.

عاليجناب ، اين همون دخترخوانده خيالي هستند که هربار آقاي استمپل نياز به تعويق انداختن دادگاه ، در پنج سال گذشته داشتند ، بيمار ميشن.
Your honor, that's the same fictitious goddaughter that's taken ill every time Mr. Stemple's needed a continuance in the last five years.

در این سفر بیمیلی خودمان هم در به تعویق انداختن حرکت موثر بود، برای این که از هر تعویقی باطنا خوشحال میشدیم.
also on this trip a reluctance weighed down our daily marching, to make us glad of each delay.

۲۱ میبینیم که عیسی با به تعویق انداختن سفر خود به بِیتعنیا امکان معجزهای را فراهم ساخت که احدی نتواند منکر آن شود.
21 So it is that by delaying his arrival in Bethany, Jesus is able to perform a miracle that no one can ignore.

شاهزاده تقریبا از این فرصت غیر مترقبهای که برای گذاشتن نامهها به جیبش و به تعویق انداختن قرائت آنها پیش آمده بود خوشحال گردید:
The prince actually felt glad that he had been interrupted, and might return the letters to his pocket. He was glad of the respite.

سفارشی سازی توده ای روش «بهطور موقت به تعویق انداختن کار تشخیص محصول برای یک مشتری خاص به آخرین نقطه ممکن در شبکه عرضه» است.
Mass customization is the method of "effectively postponing the task of differentiating a product for a specific customer until the latest possible point in the supply network".

اگر فکر میکردم رفتن تو به خواب سحرآمیز و به تعویق انداختن تفکر دربارهی حوادث امشب کمکی به حالت می کنه بیبرو برگرد اجازه میدادم همین الان بری و بخوابی.
If I thought I could help you,by putting you into an enchanted sleep and allowing you to postpone the moment when you would have to think about what has happened tonight, I would do it.