(بیش از حد) مزین oor Engels
(بیش از حد) مزین
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
ornate
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
و مقرر شد که برای مزید اعتبار این قباله به مهر حضرت سلطانی مزین گردد
Where the fuck did you learn to talk like that, huh?MIZAN MIZAN
ايمانتو با چنين ظواهر فريبنده اي مزين نكن
Keep talking, YaskierTEP TEP
به کراوات مشکیاش سنجاق کراواتی مزین به نگین الماس زده بود
And, surely, your father can' t be in favor of thatMIZAN MIZAN
در اتاقی که مفروش و مزین بود از پرنیان و اطلس سرخ
Drew told meMIZAN MIZAN
مزین به کفن و سایر هدایای متبرک نیستند تا معلوم شود که بعداً تبدیل به مقبره قدیسین شدهاند.
Auditors are expected to supply independent analyses, assessments, advice and recommendations as required.MIZAN MIZAN
چه اتاق مزين به اشياء زيبايي و چه سيب زمينيهاي عالي
Where a witness or expert states that he is unable to express himself adequately in the language of the case, the Board of Appeal may authorise him to use another official language of the CommunityOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مُزَیَّن با جواهرِ گران
That doesn' t mean you didn' t use itjw2019 jw2019
آن سینی نقرهای مزین مورد علاقهٔ من است.
Houses here cost upward of #- # millionTatoeba-2020.08 Tatoeba-2020.08
بعد از ورود به مسجد، هشتی هشت ضلعی مزین به کاشی کاری قرار گرفته است.
Shall I take your coat?WikiMatrix WikiMatrix
وی اولین و تنها زنی بود که با حضور خود سلولهای ما را مزین کرد.»
Computer' s going to the F. B. I. You can follow it outWikiMatrix WikiMatrix
به اتاق غذاخوری قشنگ و ظریفی که به تازگی با اثاثه گران بها مزین شده بود وارد شدند.
Do some moreMIZAN MIZAN
پنجرهها در گوشهها با شیشههای رنگی مزین شده بودند.
Clay, I didn' t come backMIZAN MIZAN
با قالیها و بیرقها مزین بود، حروف نام او را روی پارچه نوشته و آویخته بودند
Let' s go home and sort this outMIZAN MIZAN
، سردابه ی اولین فرمانده رو مزین كرده [ زیرزمین ـه محل دفن مردگان ]
That is not dialogue. That is an abdication of democracy.OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
رییس جمهور هم دگمههای مطلای مزین به نیمرخاش را به آنها میداد تا روی لباس خود بدوزند
Saunders, go ahead and get another shotMIZAN MIZAN
آن دیگر که سلاحش مزین به گل زرین
She' s right.There is something missingMIZAN MIZAN
مالفوی که صورت رنگ پریده و کشیدهاش همیشه به پوزخندی مزین بود در گروه اسلایترین بود.
Ligature marks found around the wrists, not around the anklesMIZAN MIZAN
Porsche Type ۳۵۶ اولین اتومبیلی بود که به نام پورشه مزین گشت.
I' m sorry, sirWikiMatrix WikiMatrix
به کلیهء ترفندهایی که سلیقه و هنر روز ممکن میداشت مزین شده بود،
Company made her go into mandatory counseling for harassing another female employeeMIZAN MIZAN
۱۳ پولُس در سخنان خود نشان میدهد که مسیحیان میباید ‹خود را به لباس مزیّن بیارایند.›
General disorders and administration site conditions very common: pain, redness, fatigue common: swelling, feverjw2019 jw2019
سپس ایشان را به اتاق پذیرایی برد که با میز گردی از چوب سپیدار و نیمکت مزین بود
Because some ties are simplyMIZAN MIZAN
۱۴. الف) منظور از «لباس مزیّن به حیا و پرهیز» چیست؟
We' re talking about fictionjw2019 jw2019
خانهٔ محقر ما را مزین فرمودید!
Honey?I' il just... find out what hospital they' re taking you to... and then I' il... follow right alongMIZAN MIZAN
پیرمرد جلیقه سنگینی از طلا مزین به جواهرات گران قیمت بر تن داشت.
About who can come home and who can' t come homeMIZAN MIZAN
آن را به پرچم سه رنگ مزین کرده در تالارهای مجلل آن به نوشیدن کنیاک سرگرم بودند.
Gastro-intestinal systemMIZAN MIZAN
169 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.