(سر چیزهای جزئی) مشاجره کردن
brabble
(سر چیزهای کوچک) مشاجره کردن oor Engels
(سر چیزهای کوچک) مشاجره کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
squabble
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
۱۳:۲۵، ۲۸ — نَحَمِیا به غیر از ‹مشاجره کردن› با یهودیان اهمالگر، ایشان را چه تنبیه دیگری کرد؟
I' m something of a rarityjw2019 jw2019
مشاجره کردن با " مارتل " بدجور شد
hours without a stop and push her!OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
نمره بد گرفتن، از دست دادن شغل، مشاجره کردن و حتی یک روز بارانی میتواند احساس غم ایجاد کند.
Similarly, if the value of the underlying assets, following their revaluation, exceeds a certain level, the central bank returns excess assets or cash to the counterpartyted2019 ted2019
خانم ائتز با او مشاجره میکرد: فرار کردن و گریختن که چیزی را حل نمیکند.
But his son is sickMIZAN MIZAN
به مریدان تعلیم داده شد که از روشهای انسان طبیعی به روشهای مهر و محبّت ناجی روی آورند با جایگزین کردن مشاجره با بخشش، مهربانی، و دلسوزی.
Oh, much more than thatLDS LDS
خوشحالم که بالاخره اون بخش مشاجره ي دوستانه رو باز کردن
It must be confirmed that further scientific knowledge in the available literature on the additive has not changed the original assessment on efficacy since the authorisation for putting into circulation of the original additiveOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اگه داشت، تو اینجا ننشسته بودی که با من مشاجره کنی بلکه در حال ادا کردن افسون بودی و سعی میکردی انرژی برگشتو پیدا کنی.
They' re comingMIZAN MIZAN
وید کوچک دیگر مایهی آزار نبود زیرا همهی افراد آن خانه، از سفید و سیاه از او پرستاری می کردن و آنچه لازم بود برایش انجام میدادند، حتی گاهی همسایگان نیز بر سر بغل کردن او کارشان به مشاجره میکشید.
He' s got a shotgun on you, WadeMIZAN MIZAN
8 sinne gevind in 1 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.