زین کردن
burden · charge · saddle
(معمولا با: up) زین کردن oor Engels
(معمولا با: up) زین کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
saddle
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
که بی شک به زین کردن اسبهای خود میشتابی
Clinical efficacyMIZAN MIZAN
یا آسیمه سر زین کردن اسبها و به سرعت دور شدن.
The Basque statute undertook to transfer a series of responsibilities to the Autonomous Basque Community and that has simply not been doneMIZAN MIZAN
پس از پرداخت وجه دنبال زین کردن اسب و تدارک وسایل سفر رفتند
You will... waive your fee?MIZAN MIZAN
بچیند دیگر چه نیازی است به عجله کردن من برای زین کردن رسی نانت
Wait outsideMIZAN MIZAN
منظورت اينه که اونا بدون دخالت تو اسبها رو زين کردن ؟
Do you understand what I' ve just said?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مرد انگلیسی لبهایش را غنچه کرد، میخواست با لبخند نشان دهد که هیچ کس نمیتواند به زین کردن اسب توسط او ایراد بگیرد.
It looks like she is pretty cuteMIZAN MIZAN
همچنین باید از نعل کردن اسب و زین نهادن و لگام زدن به آن اطلاع داشته باشد
There' s a weak shower sprayMIZAN MIZAN
سوار شدن آقای گابل بر ترک زین نوکری اسب سوار و دور کردن وی به تاخت در هیئت اجرایی تازه از داستان آلمانی لنور از چه حکایت میکرد؟
May I ask your name?MIZAN MIZAN
این عمل که در واقع مسخره کردن آداب نخستین مذهبی بود باعث اوقات تلخی شدید کشیش بور نی زین شد.
Speaker, I appreciate this opportunityMIZAN MIZAN
9 sinne gevind in 3 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.