(معمولا با: up) فعال شدن oor Engels

(معمولا با: up) فعال شدن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

wake

Verb verb noun

Soortgelyke frases

فعال شدن یا بودن
stir

(فیزیولژی - بخش پروتئینی آنزیم که برای فعال شدن نیاز به کوآنزیم دارد) نیمچه آنزیم
apoenzyme

دوباره فعال شدن
reactivate

(فعال ساز) شدن
en

غیر فعال شدن
sleep

فعال شدن
activation · bestir · waken

voorbeelde

فعال شدن شتابدهنده رو امشب تماشا ميکني ؟
Are you gonna watch the accelerator turn on tonight?

تراشه هاي " دي " دوباره فعال شدن.
The D-chips are back up.

این امر مستلزم یک بخاری مکمل (برق مقاومت یا گاز) برای فعال شدن است.
This requires the supplementary heater (resistance electric or gas) to activate.

اونا فعال شدن
They're working.

این اجزا بهطور معمول شامل فولیکول هایی است که قابلیت به بلوغ رسیدن (فعال شدن) را دارند.
Normally, it contains miniature egg follicles which have the capability to mature (becoming active).

قطعات بازتابش فعال شدن
Reflection panels engaged.

فقط یادت باشه که برای فعال شدن شون باید از وسط شون رد بشی ، نه از روشون.
Now, remember, you have to drive through, not over, to activate.

دادم ، اما قوانین خاصی... به خاطر بازداشت " کین " فعال شدن.
I did, but certain protocols were set to activate upon Keen's arrest.

فعال شدن مدل 101
Activate model 101.

هرگونه عدم توافق پيامدش فعال شدن عمليات پاک سازي خواهد بود
Failure to comply will result in the activation of Clean Sweep.

در افراد مبتلا به «M. tuberculosis» و HIV، خطر فعال شدن مجدد به ۱۰٪ در سال افزایش مییابد.
In people coinfected with M. tuberculosis and HIV, the risk of reactivation increases to 10% per year.

ولي ثابت شده كه فقط فعال شدن مثلث كافي نيست
but that will prove to be just long enough

ميخوايم آزمايش کنيم ببينيم که اين امضا باعث فعال شدن اون ماشين شده يا نه
We're testing to see if it was indeed your son's that triggered the machine.

علت دقیق شناخته شده نیست، اما فعال شدن سیستم انعقاد مشهود است.
The exact cause is not known, but activation of the system of coagulation is evident.

عمليات هاي ويژه فعال شدن ، قربان
Higher functions online, sir.

پس سلاح ها الان فعال شدن ، آره ؟
So, weapons are active now, yes?

وقتی شیشه گسیخته میشود، سیستم حفاظت فعالشده و منجر به فعال شدن سیستم هشدار میشود.
When the glass is destroyed the system of protection is activated and it results in activation of alarm system.

نشانگرهای سلاح برای فعال شدن آماده ـن.
Weapon markers ready for activation.

پس اگه عجله كنيم ، ميتونيم وارد بشيم و اون رو قبل از فعال شدن از كار بندازيم
So, if we hurry, we could get inside, reset it before it activates.

برای فعال شدن شمشیر ، باید انرژی یه فرشته رو داشته باشه
To activate the Sword, it must be wielded by an angelic being, and struck by a bolt of lightning.

چي باعث فعال شدن اون حفره شده ؟
What would trigger a vortex?

این سلولها به فعال شدن سایر سلولهای ایمنی با آزاد شدن سیتوکین سلولهای T کمک میکنند.
They help the activity of other immune cells by releasing T cell cytokines.

ولی آترازین سبب فعال شدن آنزیمی میشود که کارکرد این سیستم وابسته به آروماتاز میشود.
But what atrazine does is it turns on an enzyme, the machinery if you will, aromatase, that converts testosterone into estrogen.

وقتي وارد اينجا شديم هشدارهاي بيصدا فعال شدن.
Our entrance set off the silent alarms.

سپرها دوباره فعال شدن!
Shields restored!