غلو کردن
bullshit · embroider · exaggerate · magnify · overcharge · overdraw · overrate · overstate · stretch
(نادر) غلو کردن oor Engels
(نادر) غلو کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
amplify
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
و غلو کردن در رفتار احترامآمیز به بانوان
The entire crew of the cruiser Milwaukee knows about these things nowMIZAN MIZAN
بدون غلو کردن ، حتي ميگم که احتمالا اين... محبوب ترين مجله من باشه...
' cause of the dirtunder her nailsOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
وقتي يکي ميگه ما افراد زيادي را همه جا داريم ، تو. انتظار داري که اون در حال غلو کردن باشه
Opinion delivered on # June # (not yet published in the Official JournalTEP TEP
وقتي يکي ميگه ما افراد زيادي را همه جا داريم تو انتظار داري که اون در حال غلو کردن باشه
You' re not a secret anymoreTEP TEP
وقتي يکي ميگه ما افراد زيادي رو همه جا داريم ، تو انتظار داري که اون در حال غلو کردن باشه.
Why are these two people here?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
آزاد کردن کسانی که به غلو زنجیر کشیده شدهاند و رها کردن زندانیان و گرفتن دست افتادگان و کمک به بیچارگان و تسکین درد محتاجان در قاموس شما دزدی و راهزنی است؟
You said this would work!Has he changed?MIZAN MIZAN
ناگاه این فکر به خاطرش رسید که پسرش عمدا برای مسخره کردن او راجع به خطر تشکیل حوزه غلو کرده است.
Still, it debunks several fallacies that have long troubled meMIZAN MIZAN
دلایل کام لا مـحکمی بـرای ازدواج خوب داشت. میدانست فانی صاحب همه آن حسنهایی است کـه بـاعث میشود آدم به سعادت با دوام در کنار او کام لا امید ببندد. حتی رفتار فانی در این موقع، طرز صحبت کردن بی غلو غش و ظرافت طبعش خصوصیاتی که آقای کرافرد واقعاً کمیاب میدانست ، هـمه و هـمه طـوری بود کـه شـعله آرزوهای او تیزتر هم میشد و او را مصممتر میکرد.
Well, thank youMIZAN MIZAN
8 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.