(کیمیا) نقره oor Engels

(کیمیا) نقره

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

luna

naamwoord

Soortgelyke frases

(جانور شناسی) ماهی گرانیون (Leuresthes tenuis دارای پهلوهای نقره فام - بومی سواحل کالیفرنیا - در بهار هنگام مد دریا روی ساحل های شنی تخم ریزی می کند)
grunion

دستگاه برون کشی (استخراج) نقره و غیره از سنگ معدن (از طریق ملغمه سازی)
amalgamator

(شیمی) وابسته به یا دارای نقره ی یک ظرفیتی
argentous

فولمینات نقره
silver fulminate

هسیت (تلورید نقره Ag2Te که به صورت توده های خاکستری رنگ یافت می شود)
hessite

دارای نقره یا روکش نقره یاآب نقره
silver

(سنگ معدنی سیاه به فرمول Ag16Sb2S11 که از سولفید نقره و آنتیموان درست شده است) پلی بازیت
polybasite

كپور نقرهاي
Hypophthalmichthys molitrix · silver carp

(شیمی) رینیم (عنصر شیمیایی نادر و نقره فام نشان آن : Re
rhenium

voorbeelde

به منم چاقوی نقره میدید ؟
So, do I get a silver stake?

اين همه ظرفاي نقره رو نيگا.
Look at all that silverware.

چقدر؟-دو هزار سکه نقره
how much? two thousand silver coins

آری، باید «معرفت خدا» را به چشم «نقره» و «خزانههای مخفی» نگاه کنیم.
We need to view “the very knowledge of God” as “silver” and as “hid treasures.”

پس از مدتی، به معادن نقره رفتم و کوشیدم تا در آنجا کاری پیدا کنم؛ اما سودی نداشت.
After some time I went down to the silver mines and tried to get work there; but it was all no good.

پی وتر جام دیگری به دست آنان داد که در آن سکههای کوچک نقره صدامیکرد.
Once more Pyotr offered them some small silver in the glass:

اش ۱۳:۱۷—از چه نظر مادها نقره را بیارزش میشمردند و برای داشتن طلا رغبتی نداشتند؟
Isa 13:17 —In what sense did the Medes regard silver as nothing and take no delight in gold?

بذارین بره به صید نقره.
Let him fish for the silver.

دزدکی بوی نزدیک میشد، پولی که غالبا نقره بود در دست او مینهاد ،
stealthily approached theunfortunate man, put a piece of money into his hand, often a silvercoin

ببين ، من 948 تا شمش نقره خالص دارم
I've got 948 bars of pure silver.

دو نقره
Two, silver.

به رغم تلاششان قایق سنگین از بار نقره خیلی سخت پیش میرفت.
For all their efforts, the heavily laden lighter hardly moved.

کتاب مقدّس هنگام اشاره به قیمت مرجان، آن را همچون طلا، نقره و یاقوت کبود توصیف میکند.
The Bible indicates the value of coral by referring to it in much the same way as it does to gold, silver, and sapphire.

یک ردیف بشقاب نقره
the rows of silver dishes

گفته میشود که تندیس ایزدبانو از طلا و درهای عبادتگاه از نقره ساخته شدهاست.
It is said to be made of solid gold and the temple gates are made of silver.

همچنين او به ظرافت روي نقره کار مي کنه
He also works finely in silver.

توي دهکده طلا و نقره هست ؟
Is there gold and silver in the village?

نقره خالص است
its real silver

بیعت من همراه با صد سکه نقره قیمت مناسبی ــه
My allegiance and 100 pieces is surely a fair price.

آیا میتوانید روی را از نقره تشخیص دهید؟
Can you distinguish silver from tin?

به نظر میرسید تمام خانهها از نقره ساخته شده باشد.
all the houses seemed to be made of silver.

سکههای نقره فرانکی به نام دناریوس یا denier و در همان هنگام نوع انگلوساکسونی آن، پنی نامیده گردید.
The basic Frankish silver coin was the denarius or denier, while the Anglo-Saxon version was called a penny.

احسان حدادی پرتابگر دیسک ایران هم به یک مدال نقره رسید.
Ehsan Hadadi, an Iranian discus thrower got a silver medal.

نقره است؟
Silver?

کارد و چنگال نقره
Silverware.