تکان دادن دست و سر و غیره (به منظور بیان چیزی)
gesture
تکان دادن (رجوع شود به shake) oor Engels
تکان دادن (رجوع شود به shake)
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
shake-up
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
سرخ شده از هیجان، با تکان دادن بازوها شروع کرد به حرف زدن:
No further technical adjustments will be made in respect of the year concerned, either during the year or as ex-post corrections during subsequent yearsMIZAN MIZAN
چون با دست موفق به تکان دادن آن نشده بود.
We now represent that engineerMIZAN MIZAN
اینبار دست تکان دادن و خداحافظی راهم اضافه کرد.
Come back.Think of the great times I' il give you. Don' t touch meMIZAN MIZAN
یک لحظه بعد مرد مو طلایی هم شروع به دست تکان دادن کرد.
Other form of fundingMIZAN MIZAN
برگهای سیب زمینی هندی تا مدتها پس از گذشتن قطار به سر تکان دادن ادامه دادند،
Just a little cold in here in the waterMIZAN MIZAN
هیوا رد ضمن تکان دادن شانهها گفت: تو میخواهی کاری انجام بدهی، تو میخواهی کارهیی بشوی.
Tell me you can' t hear thatMIZAN MIZAN
مشکل نور خیرهکننده و حرارت آفتاب و تکان دادن شتر یک فشار دائمی نبود،
It' s what first interested me in Egypt when I was a childMIZAN MIZAN
اه ، اونم با تکان دادن باسنش.
Where is arthur?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
ممکن نیست من را جایی در حال پرچم تکان دادن ببینید.
Pretty amazing, huh, guys?ted2019 ted2019
همة حیوانات با تکان دادن سر، موافقت کامل خود را اعلام کردند
Member States shall take the necessary steps to ensure that the accounts of electricity undertakings are kept in accordance with paragraphs # toMIZAN MIZAN
لاری با تکان دادن دستش ادامه داد: دوست وفادار و پشتیبان نجیبزادهی من
The Emperor is your brother- in- law, Sharifuddin HussainMIZAN MIZAN
اوش روع به تکان دادن بچه در میان بازوانش کرد، اما فریادهای کودک نوزاد بلندتر شد.
It' s perfect for MomMIZAN MIZAN
اربابش کنارش مینشست و او را با فریاد و تکان دادن سر تشویق میکرد.
And, fellow Sleeptiters, I just want to say...... that this demonstration of harmony in our factory...... strikes something deep down inside meMIZAN MIZAN
زیرا در آن شب باد چنان آرام میوزید که توانایی تکان دادن برگ درختان را نیز نداشت.
He becomes...The Phantom of the OperaMIZAN MIZAN
اتلنی با تکان دادن غمانگیز دست گفت: ای دخترک گستاخ!
Uncommon: shock Not known: immediate type allergic reactions (hypotension, angioneurotic oedema, bronchospasm, generalised skin reactions), anti-insulin antibodiesMIZAN MIZAN
مرد با تکان دادن دست به ماشینی که که در راه ماشین رو منتظر بود اشاره کرد.
You' il have to excuse meMIZAN MIZAN
افسونهایی برای چسباندن دو سـنگ به هم تکان دادن کف زمین، ایجاد درزهای جادویی.
Is that all you have to say?MIZAN MIZAN
و خانم او تر با تکان دادن شانهها پاسخ داد که احتمال دارد به انگلستان برگشته باشد.
Give it a restMIZAN MIZAN
تکان دادن معده را انجام بده
He gave his scouts dirty sheets and linnenTEP TEP
او با تکان دادن سر موافقت خود را اعلام داشت.
State the name and address of the parties to the agreement being notified, and the country of their incorporationMIZAN MIZAN
آن سه زن هم با هم، با تکان دادن دست، جوابش را دادند.
People call mea scholar.They say I find things usefulMIZAN MIZAN
با تکان دادن دستی به من بگویید تا مال خود را تقدیم کنم
Barely enough to cover the cost of the food, but who cares?MIZAN MIZAN
پتر پترویچ که با تکان دادن دستهای خود گویی از نزدیک شدن کاترینا ایوانونا میخواست جلوگیری کند، گفت:
In fact, five of the eight case study companies mentioned competitive advantage as the biggest benefit of the program.MIZAN MIZAN
مرد مدل با تکان دادن شانهها رضایت داد و هر دو به سوی کافه کرمری رفتند.
I don' t know anything about thatMIZAN MIZAN
آقای پرکینز جواب داد : آنجاست و با تکان دادن سر جایش را به وی نشان داد.
Where is arthur?MIZAN MIZAN
150 sinne gevind in 5 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.