رنج بری oor Engels

رنج بری

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

drudgery

naamwoord

voorbeelde

تو از حافظه بيمارت رنج مي بري
You suffer from a defective memory.

و بخاطر من ، تو از يه مرگ وحشتناک رنج مي بري
And because of me, you suffered a horrible death.

فکر مي کني خودت تنها کسي هستي که رنج مي بري ؟
Think you're the only one who suffers?

هرگاه تو از تحمل این مشقت جانکاه چشم بپوشی، خواهی توانست عمیقتر به مسئولیت و وظیفهات پی بری و احساس دینی که به گردن گرفتهای شاید بهتر از رنج بردن در آنجا به رستاخیزت کمک کند
Your refusal of that great cross will only serve to make you feel all your life an even greater duty, and that constant feeling will do more to make you a new man, perhaps, than if you went there.

و حتی با وجودی که مشیّت الهی بری این قرار گرفته بود که وی بی زاد و رود باشد، بعضی وقتها حتی تحمل دیدار بچهها را نداشت و از این بابت سخت رنج میبرد اشک در چشمانش دوید و قطره قطره روی گونههایش راه افتاد.
and, even though it was clearly God's will that she should be childless, she could scarcely bear to look at little children sometimes, her heart ached so the tears rose to her eyes and one by one, slowly, rolled down her cheeks.