Vertaling 'سگ اسکیمو (سگ بزرگ و نیرومند با موی پرپشت و دم پشمالو - برای کشیدن سورتمه)' – Woordeboek Persies-Engels

سگ اسکیمو (سگ بزرگ و نیرومند با موی پرپشت و دم پشمالو - برای کشیدن سورتمه)

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

سگ اسکیمو (که گرگ سان و نیرومند بوده و برای کشیدن سورتمه هم به کار می رود)

eskimo dog

Advanced filtering

Subcorpus

Target language phrase

Voorbeelde moet herlaai word.

سی یا چهل سگ اسکیمو بدان سو دویدند و جنگجویان را در حلقهای ساکت و متعمد محاصره کردند.

Military lntelligence could fuck up a wet dream, sirMIZAN MIZAN

یک بار دست یک سگ اسکیمو میان دهانش آمد،

We only have one, and it' s taken by that gentleman, over thereMIZAN MIZAN

در تنداب رنیک دو سگ اسکیمو، به نامهای تیک و کو نا، به دسته اضافه شدند.

Reading one... point eight... point four... point twoMIZAN MIZAN

گریزی نداشتند مگر آن که با نصف غذای سگ اسکیمو که به آنها میدادند، بمیرند.

Me too.Don' t forget about meMIZAN MIZAN

دالی، یعنی همین آخرین سگ اسکیمو که در دیه به دسته ایشان اضافه شد، گلویش دریده بود.

Festus, we' re having a sporting eventMIZAN MIZAN

مثلی در آن نواحی رواج دارد که یک سگ خارجی با مقدار غذایی که یک سگ اسکیمو میخورد از فرط گرسنگی خواهد مرد.

Tim' s staying with his motherMIZAN MIZAN

آنجا او، که ماده بود، به روش دوستانه خود، حرکاتی رفاقت آمیز نسبت به یک سگ اسکیمو کرد که به قامت یک گرگ تمام عیار بود،

leased line point-to-point circuits, orMIZAN MIZAN

صدمتر آن سوتر اردوی پلیس شمال غربی بود که پنجاه سگ داشت، و همه از نژاد اسکیمو بودند، و ایشان نیز در شکار شرکت جستند.

Will you answer me one question, honestly?MIZAN MIZAN

نام این دو سگ بیلی و جو بود، که برادر یکدیگر و از نژاد اصیل اسکیمو بودند.

VerycommonMIZAN MIZAN

9 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.