Vertaling 'سگ اسکیمو (که گرگ سان و نیرومند بوده و برای کشیدن سورتمه هم به کار می رود)' – Woordeboek Persies-Engels

سگ اسکیمو (که گرگ سان و نیرومند بوده و برای کشیدن سورتمه هم به کار می رود)

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

سگ اسکیمو (سگ بزرگ و نیرومند با موی پرپشت و دم پشمالو - برای کشیدن سورتمه)

alaskan malamute

Advanced filtering

Subcorpus

Target language phrase

Voorbeelde moet herlaai word.

سی یا چهل سگ اسکیمو بدان سو دویدند و جنگجویان را در حلقهای ساکت و متعمد محاصره کردند.

Don' t shout, it' s me!- Who?MIZAN MIZAN

یک بار دست یک سگ اسکیمو میان دهانش آمد،

Keep the rhythm goingMIZAN MIZAN

در تنداب رنیک دو سگ اسکیمو، به نامهای تیک و کو نا، به دسته اضافه شدند.

You should not be so hard on your fatherMIZAN MIZAN

گریزی نداشتند مگر آن که با نصف غذای سگ اسکیمو که به آنها میدادند، بمیرند.

The only similarity is that you left me for another manMIZAN MIZAN

دالی، یعنی همین آخرین سگ اسکیمو که در دیه به دسته ایشان اضافه شد، گلویش دریده بود.

the dish soap gets under the band and... irritates the skinMIZAN MIZAN

مثلی در آن نواحی رواج دارد که یک سگ خارجی با مقدار غذایی که یک سگ اسکیمو میخورد از فرط گرسنگی خواهد مرد.

I do some work for these guysMIZAN MIZAN

آنجا او، که ماده بود، به روش دوستانه خود، حرکاتی رفاقت آمیز نسبت به یک سگ اسکیمو کرد که به قامت یک گرگ تمام عیار بود،

And to recognize what' s realMIZAN MIZAN

صدمتر آن سوتر اردوی پلیس شمال غربی بود که پنجاه سگ داشت، و همه از نژاد اسکیمو بودند، و ایشان نیز در شکار شرکت جستند.

I kind of walked over there...... and didn' t seem like anybody was home, so I walked on upMIZAN MIZAN

نام این دو سگ بیلی و جو بود، که برادر یکدیگر و از نژاد اصیل اسکیمو بودند.

He didn' t say thatMIZAN MIZAN

9 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.