قرمز مایل به سیاه oor Engels

قرمز مایل به سیاه

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

ruby

adjective verb noun

Soortgelyke frases

(جانورشناسی) نوعی خرس سیاه امریکایی که پوست آن به رنگ قهوه ای مایل به قرمز است
cinnamon bear

(مرغ و خروس گوشتی به رنگ قهوه ای مایل به قرمز با دم سیاه) مرغ ردآیلند
Rhode lsland Red

voorbeelde

آنها پیراهن قرمز مایل به قهوه ای که با حنا رنگ شده بود بر تن داشتند و روی آن عبایی سیاه پوشیده و در زیر آن شمشیری بر کمر بسته بودند.
They wore rusty red tunics henna dyed, under black cloaks, and carried swords.

یوملین، که باعث طیف رنگ قهوهای پوست، و همچنین موی سیاه، قهوه ای و طلایی می شود، و فیومیلانین، که باعث رنگ قهوه ای مایل به قرمز با کک و مک و موی قرمز میشود.
There's eumelanin, which gives rise to a range of brown skin tones, as well as black, brown, and blond hair, and pheomelanin, which causes the reddish browns of freckles and red hair.