دارای سایه روشن قهوه ای
infuscate
قهوه ای روشن oor Engels
قهوه ای روشن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
coffee
tan
این پوتینها قهوه ای روشن بودند و هرگز روغن نخورده بودند.
They were tan boots and had never been varnished.
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
خب قهوه ای روشن رنگ مورد علاقه ام است
I came CDT Thi!OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
یک مارمولک قهوه ای، روشن به رنگ بیسکوئیتی نیمه پخته، با چشمهای مشتاق به او مینگریست.
Come on over here with meMIZAN MIZAN
به رنگ قهوه ای بودند، قهوه ای روشن با مژگان سیاه.
Goodbye, PappaMIZAN MIZAN
هری از لای در یک جفت چشم قهوه ای روشن را دید
Audit trailMIZAN MIZAN
این پوتینها قهوه ای روشن بودند و هرگز روغن نخورده بودند.
Definition of the zone of vision of tractor windscreensMIZAN MIZAN
صورت او بیضی شکل و ظریف و پریده رنگ، چشمهایش آبی و موهایش قهوه ای روشن بود.
Not worth the timeMIZAN MIZAN
موهای مجعد قهوه ای روشن داشت.
Christopher called, through the telephoneMIZAN MIZAN
از فردا کلاه سفید و کت قهوه ای روشن میپوشم.
I' m an officerMIZAN MIZAN
هری جغد سوم را که قهوه ای روشن و بسیار زیبا بود نمیشناخت
Peter, what are you doing?MIZAN MIZAN
قهوه اي روشن ؟
I now live in the next villageOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
قهوه ای روشن رنگ مورد علاقه ام است
Well, I' m through with youTEP TEP
بر پشت او علامت مادرزادی به رنگ قهوه ای روشن و به شکل برگی خشک و نوک تیز بود.
And still less for the silver you get for killing good ChristiansMIZAN MIZAN
نمیخواست باور کند آن جعدهای قهوه ای روشن و اندام باریک هیچ نسبتی به آقای تا کر داشته باشد،
Should I not say, " Hath a dog money?MIZAN MIZAN
موی قهوه ای روشن مری در فرق سر از وسط باز شده، صاف شانه خورده و بافته شده بود؛
Am I beginning to paint... a recognizable picture, Mr. Kennesaw?MIZAN MIZAN
جعدهای قهوه ای روشن انبوهش و همچنین جوانیش درست با شبحی که سل یا پیش از این در باغ دیده بود برابری میکرد.
EPISODE USA (LA) HISTOIRE A VOIR:MIZAN MIZAN
فکر میکردم که باید چیزی در حدود قهوه ای روشن بوده باشد. رنگی حنایی و آرامش دهنده. رنگی که در پس زمینه زیبا باشد.
I was so proud of themMIZAN MIZAN
کلاه پهن پانامایی برای تابستان، کلاههای بلند کرکی برای مجالس رسمی، کلاه شکار و کلاههای لبهدار متعدد به رنگهای قهوه ای روشن، مشکی و آبی.
The Agency shall lay down detailed rules for the application of this paragraph after consulting the Staff CommitteeMIZAN MIZAN
کت و کلاهی که دختر مغروق در مهمانخانه به جا گذاشته به ترتیب به رنگ قهوه ای روشن و تیره هستند. لباس دختر به رنگ آبی تیره است.
Don' t talk like thisMIZAN MIZAN
خوراکیها بیشتر عبارت بود از کلوچههایی نازک که آنها را از بلغور تهیه کرده و چنان پخته بودند که بیرونشان قهوه ای روشن و درون آنها به رنگ خامه بود.
Fast for a biped?MIZAN MIZAN
در این موقع در زمینه تیرهاش رنگ قهوه ای روشن یا بهتر بگویم زیتونی و پیشانی رنگ پریدهاش روشنایی کم رنگی به خود گرفتند مثل این بود که شعلهای در کانون وجودش رو به افزایش است.
Well, you know, you get busyMIZAN MIZAN
این هم اتاق باشکوه دیگری بود به رنگ قهوه ای بسیار روشن،
No, no, no.Don't. NoMIZAN MIZAN
خانم تارلتون چشمان روشن قهوه ای رنگش را به گردش درآورد و لب پایینش را به نشانهی خوشآمد گاز گرفت،
I know you willMIZAN MIZAN
پوستی سفید و رنگ باخته، موهای قهوه ای کم پشت با تارهای سفید، چشمان خاکستری روشن و پیشانی بلندی داشت.
Repeat after meMIZAN MIZAN
او مردی کوتاه قد، قوی، با چهرهای روشن و ریشی قهوه ای بود که به دقت آرایش شده و صورت گرد و لبهای کوتاه او را میپوشانید.
Earl, show the petitioners in, pleaseMIZAN MIZAN
رنگ سبز روشن آنها هم از حاشیه قهوه ای رنگ کلشهای مزارع کشت زمستانی که زیر سم احشام لگدمال شده بود
When you left, was the wire still here?MIZAN MIZAN
34 sinne gevind in 8 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.