معلق شدن
Definisie in die woordeboek Persies

معلق شدن

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
ما هر دو دليل واقعي معلق شدن تون را ميدونيمTEP TEP
داداش ، بعد معلق شدن زندگي زيبا ميشهOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
معنیش اینه که همه ی تحقیقات مربوطه تا اطلاع ثانوی معلق شدنOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
با وجود اینکه اقدامات نیکسون به صورت رسمی منجر به براندازی نظام پولی بینالمللی برتون وودز نشد، معلق شدن یکی از پایههای اساسی این نظام، عملاً منجر به ناکارآمد شدن آن گردید.WikiMatrix WikiMatrix
در نتیجه سی پی یوهای ساب اسکیلر در موارد دستوری که بیش از یک پالس ساعت (چرخهٔ ساعتی) برای اجرا شدن کامل طول میکشند، معلق میماند.WikiMatrix WikiMatrix
KMail ، برای برون‌خط شدن تنظیم می‌شود ؛ تمام کارهای شبکه معلق می‌شوندKDE40.1 KDE40.1
اما بعد افکارش جدی شدن و به حالت عجیبی روی چهرهی روزالی معلق موندن که منو گیج کرد.MIZAN MIZAN
اما ما کمی از سطح زمین بلند میشویم و روی هوا معلق میمانیم تا ثابت بشود که ذوب شدن ساعت حقه نبوده است و جادو حقیقت دارد، نه اینکه یک جور شعبده بازی باشد.MIZAN MIZAN
( عبرانیان ۱۳:۱۵) از اینرو، این شرط نبوت، یعنی موقوف شدن «قربانی دایمی،» در نیمهٔ سال ۱۹۱۸ هنگامی انجام شد که کار موعظه عملاً معلق ماند.jw2019 jw2019
ملعقهای که با آن روی یک جفت جوجه کبابی روغن میریخت یکی دو دقیقهای در هوا معلق ماند، و همین طور در این یکی دو دقیقه کاردهایی که در مرحله صیقلی شدن بودند استراحت کردند.MIZAN MIZAN
13 sinne gevind in 9 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.

Beskikbare vertalings

en
Engels