drum oor Persies

drum

/ˈdɹʌm/ werkwoord, naamwoord

A percussive musical instrument spanned with a thin covering on at least one end for striking, forming an acoustic chamber, affecting what materials are used to make it.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

طبل

naamwoord

musical instrument

I hear the drum.
صدای طبل را می شنوم.

تمبک

naamwoord

musical instrument

دهل

naamwoord

are more frightening to the enemy than the deepest battle drums
براي دشمنان ترسناک تر از صداي هزاران طبل و دهل است

بشکه · کوس · استوانه · غلتک · گردونه · تبیر · تبیره · طبلک · گورگا · چلیک · قرقره · نورد · خواستن · (انواع ابزار استوانه ای شکل یا طبل مانند) طبله · (ایرلند و اسکاتلند) · (با انگشت روی میز و غیره) ضرب گرفتن · (با نواختن کوس) فراخواندن · (با: into) تلقین کردن · (به ویژه در مورد سیاه خروس) بال بر هم کوفتن · (جانور شناسی) ماهی کول (انواع ماهیان که تیره ی Sciaenidae - ماهیان استخوانی آب های شور و یا شیرین که صدای طبل از خوددرمی آورند) (drumfish هم می گویند) · (در مغز کسی) فرو کردن (عقاید یا اطلاعات و غیره) · (کالبدشناسی) گوش میانی (رجوع شود به middle ear) · آواز دهل · آوای کوس · احضار کردن (به ویژه در ارتش)0 · بال بال زدن · تپه ی باریک · رجوع شود به drumlin · صدای طبل · طبل زدن · پرده ی گوش (رجوع شود به tympanic membrane) · پشته ی دراز · کوس زدن

Drum

Soortgelyke frases

rotary vacuum-drum filter
فیلتر خلا با استوانه دوار

The Tin Drum
طبل حلبی

drum machine
ماشین درام

electronic drum
درام الکترونیکی

drum major
(موسیقی مارش - دسته ی نوازندگان در حال رژه یا گام برداری) پیشگام نوازندگان · رهبر مارش

bongo drum
طبل بانگو

brake drum
کاسه ترمز · کاسه ی ترمز

drum memory
طبله (رایانه)

drums
بشكه · تبل · ماهیان قارقاری

voorbeelde

Once at a festival, a man asked me how I dared put a drum in between my legs.
یک بار در یک جشن،مردی از من پرسید چگونه جرات میکنم که یک دنبک را بین پاهایم قرار میدهم.

but the equipage of the prefect seemed to anticipate the crowd, and the two yoked jades, trapesing in their harness, came up at a little trot in front of the peristyle of the town hall at the very moment when the National Guard and firemen deployed, beating drums and marking time.
ولی ظاهرا مشای عین استانداری این سرگردانی و بینظمی را حدس میزدند و یابوها که جفت هم راه میرفتند خرامان خرامان با یورتمههای کوتاه، دست در موقتی که افراد گارد ملی و آتشنشانان، طبلزنان و درجازنان، از هم باز میشدند به زیر ایوان شهرداری رسیدند.

No drumming!
طبل ، بي طبل!

but resembled the beating of a drum.
به آواز دهل میمانست.

The owner drummed his knee with his fingers.
مالک روی زانویش ضرب گرفت

in a fourth would be a fairyland of toys lovely dolls with pink dresses, and woolly sheep and drums and soldier hats.
در چهارمی سرزمین اعجابانگیز اسباببازیها عروسکهای جالب با لباسهای ارغوانی و گوسفندهای پرپشم و طبل و کلاه سربازی دیده میشدند.

They looked in the stores locker, gazed at the tangle of chains, oil drums, and paint cans, and closed the door.
انبار قفل شدهٔ کشتی را هم بررسی کردند، حلقههای زنجیر، بشکههای روغن و قوطیهای رنگ را نگریستند و در آن را بستند.

The drum suddenly beat capricious calls, at the command of such or such a Colonel of the National Guard;
طبال ناگهان به فرمان فلان سرهنگ گارد ملی، طبل احضار هوس آلودی میکوفت.

There's someone on the drum tower!
حواستون به اونجا باشه!

The drum is in hands that will know how to beat it well enough
خاطر مبارک آسوده باشد که اگر علی ساربان است میداند شتر را کجا بخواباند.

The sounds of the drum provoke emotion and movement.
صدای دنبک یک جنبش و احساس را در من برانگیخته میکند.

I will craft my own drum.
من طبل خویش را با دست خویش، خواهم ساخت.

So a couple of things I've created are, there's a poster over here that you can play drums on.
بنابراين دو تا از چيزهايى كه خلق كردهام اينها هستند، يك پوستر اينجا هست كه باهاش مىتونيد درامز بنوازيد.

Steady as the beating drum
# ثابت مثل ضربه هاي طبل #

I have repeatedly been questioned why I would choose to play drums instead of practicing journalism, which I studied for my undergraduate, which has been termed "more decent."
به طور مکرر از من سوال شده است که چرا دنبک را برای نواختن انتخاب کرده ام به جای اینکه روزنامه نگاری بکنم، چیزی که برای لیسانس خوانده بودم، چیزی که"آراسته تر"درنظر گرفته شده است.

The drums rolled and rattled.
طبلها غریدند و نواختند.

Talking drums were used by natives in Africa, and smoke signals in North America and China.
طبل را بومیهای آفریقا، گینه نو و آمریکای جنوبی استفاده میکردند در حالیکه سیگنالهای دود را بومیهای آمریکای شمالی و چین استفاده میکردند.

The immensely popular Ahmad Zahir had revolutionized Afghan music and outraged the purists by adding electric guitars, drums, and horns to the traditional tabla and harmonium; on stage or at parties, he shirked the austere and nearly morose stance of older singers and actually smiled when he sang sometimes even at women.
احمد ظاهر، خواننده محبوب، با افزودن گیتار برقی، طبل و شیپور به طبل سنتی و ارگ موسیقی افغانستان را دگرگون کرده و داد سنتگرایان را درآورده بود؛ روی صحنه یا مهمانیها از طرز ایستادن جدی و اخموی خوانندگان مسنتر طفره میرفت و عملا لا به لای ترانه خوانی گاهی حتی به زنها لبخند میزد.

They heard the drumming of hooves and then they could see the front rank of the springbok
صدای کوبنده سم چهار چایانی را شنیدند و سپس توانستند ردیف جلویی غزالها را ببینند،

They are often played with a musical keyboard, but they can be controlled via a variety of other devices, including music sequencers, instrument controllers, fingerboards, guitar synthesizers, wind controllers, and electronic drums.
آنها اغلب با یک صفحه کلید موسیقی موسیقی بازی میکنند، اما از طریق انواع دستگاههای ورودی دیگر، از جمله sequencerهای موسیقی، کنترلکنندههای دستگاه، انگشتان دست، سنتز گیتار، کنترلکنندههای باد و درامهای الکترونیکی کنترل میشود.

Christophe drummed on the table, and woke the cat, which sprang away.
کریستف با انگشتان خود روی میز ضرب گرفت، و گربه یکه خورد و از خواب پرید .

He only knew that the drums and Oliphant were destroyed after Goguryeo’s aggression, but there’s nothing to do but surrender to Goguryeo.
او فقط میدانست که درامها و اولیپانت پس از تجاوز گوگوریو نابود شدهاند، اما چیزی برای انجام دادن ندارند، اما تسلیم به گوگوریو هستند.

So my family and I worked with an engineer to design a snare drum harness that would be lighter, and easier for me to carry.
خب من و خانوادهام با یک مهندس برای طراحی یک طبل و مهار آن کار کردیم که سبکتر باشد و حمل آن برای من راحت باشد.

When his drums began to beat, the camels were loaded hurriedly.
هنگام یکه طبلها به صدا درآمد، با عجله شترها را بار کردند.

on winters' nights, a drumming from sturdy trees and thorned briars which made the whole room green in summer.
شبها صدای برخورد شاخهی درخت و نسترن تیغدار همچون طبل به گوش میرسید، همان نسترنی که تابستانها به اتاق جلوهای سبز میبخشید.