sires oor Persies

sires

werkwoord, naamwoord

Plural form of sire.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

اثرات پدري

والدين نر

ويژگي پدري

پدرانگی · پدرها · پدرها (جانور)

Soortgelyke frases

siree
اقاجان · اقای خودم

sire
(اثر ادبی) نوشتن · (اولاد) کاشتن · (به ویژه در مورد جانوران) پس انداختن · (به ویژه چارپایان) پدر · (در اصل) عالی مقام · (قدیمی - S بزرگ - در خطاب به شاه) اعلیحضرت (امروزه : Your Majesty) · (قدیمی - شاعرانه) پدر · (مجازی) به وجود آوردن · بوجودآمدن · تبار · تولید کردن · جد · سلف · مادری کردن · مرد بلند پایه · مرد قدرتمند · پدر · پس انداختن

sire evaluation
ارزیابی پدری

sire
(اثر ادبی) نوشتن · (اولاد) کاشتن · (به ویژه در مورد جانوران) پس انداختن · (به ویژه چارپایان) پدر · (در اصل) عالی مقام · (قدیمی - S بزرگ - در خطاب به شاه) اعلیحضرت (امروزه : Your Majesty) · (قدیمی - شاعرانه) پدر · (مجازی) به وجود آوردن · بوجودآمدن · تبار · تولید کردن · جد · سلف · مادری کردن · مرد بلند پایه · مرد قدرتمند · پدر · پس انداختن

voorbeelde

sire, the man said, lm not a moose
قربان اون مرد گفت من گوزن نيستم

Our top graduate, Sire.
بهترين مبارزمون ، قربان

If Klaus was trying to mess with you, and he's sired to Klaus, and...
اگه کلاوس ميخواسته با تو در بيفته... و اونم نوکري کلاوس رو مي کنه...

It is not that, sire.
اين طور نيست ، اعليحضرتا

began the adjutant. Sire, the prince...
آجودان خواست بگوید: اعلیحضرتا! شاهزاده...

I am skilled in the arts of war and military tactics, sire.
بله ، من آموزشهاي نظامي و تاکتيکي جنگي رو بخوبي فرا گرفتم

But, sire, Morgana commands an army of thousands.
اما ، سرورم ، مورگانا يه ارتش هزاران نفري تحت فرمان داره.

Yes, sire.
بله قربان

Oh sire exclaimed the Duc de Blacas MDandre is not a man to be accused of treason
بلاس به شتاب عرض کرد نه اعلیحضرتا مثل مسیو داندره دولتخواهی را نمیشود متهم کرد

Sire, I ask your permission to present the Legion of Honor to the bravest of your soldiers, said a sharp, precise voice, articulating every letter.
در این میان صدای بناپارت کوتاه قامت که از پایین مستقیم به چهره آلکساندر مینگریست با خشونت ولی شمرده شمرده شنیده شد که گفت: اعلیحضرتا!

I don't think they'd ask you to stand, sire.
فکر نکنم بخوان از شما اجازه بگيرن ، اعليحضرت

The archers are ready, sire.
تيراندازها آماده اند

They have yet to return, sire.
هنوز برنگشتن ، سرورم

Thank you, sire.
ممنون قربان.

My problem is you've been sired.
مشکل من ، نوکر شدن توئه.

Everything points to the conclusion sire said the minister of police that death was not the result of suicide as we first believed but of assassination
وزیر پلیس گفت فی الواقع اعلیحضرتا از قراری که معلوم میشود آنچه از ژنرال کسنل در بادی نظر مفهوم میشد که مشار الیه خود خویش را هلاک ساخته در ثانی چون به دقت رسیدگی شد چنین نبوده است او را کشتهاند

Sire it is fatality murmured the minister feeling that the pressure of circumstances however light a thing to destiny was too much for any human strength to endure
وزیر دید که اگر طور دیگر حرفی بزند شاه از غصه و غیظ تلف خواهد شد پس گفت اعلیحضرتا از قضا و قدر است

Yes, sire.
بله سرورم

The minister bowed his head and while a deep color overspread his cheeks he stammered out By the telegraph sire
وزیر سر به زیر افکنده و بسیار سرخ شد و با کمال شرمساری عرض کرد که از تلگراف

who replied only in these words, Sire, it is by the queen's commands.
لا پورت در جواب همه اینها میگفت: فرمان ملکه این است.

married a Maori woman and sired a brood of thirteen handsome half Polynesian children.
با یک زن مائوری ازدواج کرده بود و طایفهای سیزده نفری از بچههای نیمه پولینزی زیبا راه انداخته بود.

But they were in earnest conversation, sire, that much we COULD tell.
اما گويا وسط يه مکالمه ي مهم بودن فقط همينقدر ميدونيم.

Send Claparede's division, sire,
باید لشکر کالاپارد را فرستاد.اعلیحضرتا!

The Gods fight on their behalf, sire.
خدايان از طرف اونها مبارزه ميکنن ، سرورم

it may be fitly inquired, whether, in the long course of his generations, he has not degenerated from the original bulk of his sires.
میتوان به حق تحقیق کرد که آیا در طریق طولانی نسلهای خود از جثه اصلی نیاکان خود تقلیل نیافته است.