siren oor Persies

siren

werkwoord, naamwoord, adjektief

( original sense ) (Greek mythology) One of a group of nymphs who lured mariners to their death on the rocks.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

آژیر

naamwoord

device for making a sound alarm

And at that moment, she had heard the sound of approaching sirens from the street.
درست در همین لحظه، صدای آژیر پلیس شنیده شد.

سیرن

female creature from Greek mythology who lured nearby sailors to shipwreck

I just don't want black siren to be all that's left of her.
نمیخام بلک سیرن همه چیزی باشه که از اون باقی مونده

افسونگر

Well, if you don't mean to be won by the sirens, you are right to take precautions in time.
خوب اگر میخواهی آواز پریان افسونگر وسوسهات نکند این احتیاطکاری بد نیست.

لود · دلبر · ساحره · (اسطوره ی یونان و روم) سیرن · (جانورشناسی) سمندر بی پا (تیره ی Sirenidae) · (خطر) آژیر · (زن) فریبا · (مهجور) رجوع شود به mermaid · آژیر قرمز · حوری دریایی · سوت خطر · هر چیز وسوسه انگیز یا گمراه کننده · وسوسه انگیز

Siren

naamwoord

Siren (amphibian)

voorbeelde

She was back on Pennsylvania Avenue, in the bleak winter sunlight, listening to the fading sounds of the jet plane and the ambulance siren that had triggered her memories.'
بار دیگر در خیابان پنسیلوانیا و در پرتو افتاب سرد زمستانی بود و به غرش هواپیمای جت و اژیر امبولانسی که هر دو در حال دور شدن بودند و صدایشان محو میشد گوش میداد، صداهایی که ان خاطرات شوم را در ذهن او زنده کرده بود.

Why can't we hear the sirens?
چرا نمي تونيم صداي آژير رو بشنويم ؟

with a siren and a bell and two high pressure hoses.
دو لوله آب و آژیر و زنگ.

I mean, at least, if you want to kill a siren or keep Damon trapped in that mental hell of his.
یعنی ، حداقل ، اگه دلتون می خواد یه سیرن رو بکشید یا بذارید دیمن تو اون جهنم ذهنی خودش گیر بیفته

Darwin, Australia, was in the midst of preparations for holiday festivities in 1974 when sirens warned of an approaching cyclone.
در سال ۱۹۷۴ اهالی شهر داروین در استرالیا خود را برای برگزاری جشنی آماده میکردند که آژیر خطر به صدا درآمد و خبر نزدیک شدن گردباد و توفانی شدید اعلام شد.

Blow the danger siren!
زنگ خطر رو بزن.

Just sat in the dark, listened to the tink tink of the engine cooling, the wail of a siren in the distance.
فقط در تاریکی نشستیم و به چقچق سود شدن موتور و ناله سوت کشتی از دوردست گوش دادیم.

I grew up with the sounds of war -- the staccato sounds of gunfire, the wrenching booms of explosions, ominous drones of jets flying overhead and the wailing warning sounds of sirens.
من با صدای جنگ بزرگ شدم -- با صدای منقطع مسلسلها، با صدای وحشیانه ی غرشهای انفجارها، با صدای شوم وزوز هواپیماهای جنگی که بالای سر ما می چرخیدند و با صدای شیون و ناله ی آژیرهای خطر.

I will brave the oceans and sail past the sirens to find my way back to you.
من اقیانوس ها رو به مبارزه می طلبم و از کنار سیرن ها می گذرم تا راهم رو به سمتت پیدا کنم

“When the sirens go off, I run for cover and lie on the floor as the rockets explode.
خانمی به نام آلُنا از خاورمیانه میگوید: «وقتی صدای آژیر خطر و انفجار راکتها را میشنوم، فوری دنبال پناهگاه میگردم یا روی زمین دراز میکشم.

The sirens are close now.
حالا ازيرها نزديک شدن

I would brave the oceans and sail past the sirens to find my way back to you.
اقیانوس ها رو به مبارزه می طلبم و از کنار سیرن ها می گذرم تا راهم رو به سمتت پیدا کنم

Nobody touches my siren.
هيچکس به آژير من دست نمي زنه.

the murderous smile of the siren who lies in wait for the hours of weakness of the soul.
این لبخند کشندهٔ پریاندریائی را که درکمین ارواح ضعیف گشته نشستهاند، از خود دور کرد.

Ladies, gentlemen, welcome to The Sirens.
خانومها و آقایون به سایرینس خوش اومدین

No siren.
آژير بي آژير

He belongs to the siren now.
الان دیگه متعلق به سیرنه

If this doctor, who lived one block away from there, would have come 20 minutes earlier, not have to wait until that siren he heard before coming from the ambulance, if he would have heard about it way before, he would have saved this child.
اگر اين پزشك، كه يك چهارراه ان طرفتر زندگى مىكرد بيست دقيقه زودتر اومده بود، و نبايد منتظر ميموند تا صداى آژيری رو قبلش بشنوه كه از آمبولانس ميومد، اگه من از قبل دربارهش مىدونستم، او مىتونست جان اين بچه رو نجات بده.

Such control enables people to attend to information important for their current goals, and to ignore goal-irrelevant stimuli that tend to capture their attention due to their sensory saliency (such as an ambulance siren).
چنین کنترلی اشخاص را قادر می سازد به اطلاعات مهم برای اهداف فعلی خود توجه کنند و از محرکهای بی ربط به هدف که به علت برجستگی حسی (مانند آژیر آمبولانس) توجهشان را جلب میکند دوری کنند.

He left me all these clues pointing to an old story about the Sirens.
اون تمام اين سرنخ ها رو برام گذاشت و به يه داستان قديمي راجع به سيرن ها اشاره کرد

Because one day you'll play like a Siren.
چون يه روز مثل يه " سيرن " خواهي نواخت

I thought I heard a siren
فکر کردم صدای آژیر شنیدم

He stuffed the wallet back into the dead man's pocket and told Carlos to turn off the siren.
او کیف را به جیب مرد، بازگرداند و از کارلوس خواست که آژیر را خاموش کند.

Just follow the sirens.
فقط صداي آژيرها رو دنبال كن!