(تعداد کل کارگران) نیروی کار oor Engels

(تعداد کل کارگران) نیروی کار

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

work force

naamwoord

Soortgelyke frases

طرفدار نیروی کار (مثل اتحادیه های کارگری)
pro-labor / prolabor

(وابسته به ایجاد موج های نیرومند آب با نیروی برق - برای شکل دادن به فلز و سنگ شکنی به کار می رود) آب نیروی برقی
electrohydraulic

نقشهای نیروی کار
Task Force Roles

نیروی کار ارزان قیمت
Cheap Labour

نیروی کار موقت -کار گاه و بیگاه
casual labor

(امریکا) اردوی آموزشی و تمرینی (برای سربازان نیروی دریایی و تفنگداران دریایی تازه کار)
boot camp

نیروی کار ذخیره شده
Stored Up Labour Force

کارآیی کارگر؛ کارآیی نیروی کار
Labour Efficiency

خروج نیروی کار
Out Flow of Labour

voorbeelde

جمع بردگان با نیروی کار خویش آهنگ جنگجویی مداوم را سرعت میدهند.
By their labour the slave populations allow the tempo of continuous warfare to be speeded up.

آنها می خواهند جهانی را خلق کنند که واقعا یک نیروی کار فراگیر وجود دارد؟
Are they going to create a world where there is really an inclusive work force?

طبق برآوردها یک چهارم نیروی کار پاکستان را کودکان تشکیل میدهند.
It was estimated that one quarter of the country's work force was made up of children.

اينهمه زحمت کشيدن... براي به وجود اوردن نيروي کار
To go to all this trouble of assembling a workforce only to...

میدانست که روسیه خاک و نیروی کار بیمانندی دارد
He saw that Russia has splendid land, splendid laborers,

دومبن منفعت موجه ديگردوستي اين است كه ديگردوستي يك نيروي كار اميدبخش ايجاد ميكند.
The second compelling benefit of compassion is that it creates an inspiring workforce.

تا وقتيکه شخصيت مستقل پيدا کنند ، با بدست آوردن حق مشارکت يکسان در نيروي کار
as individuals by achieving equal participation in the work force

پس مردم، نیروی کار با تجربه، هوشمندان در دهه آینده بسیار مورد توجه خواهند بود.
So people, high-skilled people, talents, will be the big thing in the next decade.

زیاد شدن نیروی کار ؟
A growing work force?

یک نیروی کار اف بی آی در اینجا وجود دارد.
There's an FBI task force here.

نیروی ایمان، نیروی دانش، نیروی کار فرانسهٔ پیر و فرانسهٔ جوان، نیروی بزرگترین امپراتوری فرانسه...
the forces of faith, knowledge, work, old France and new France, and the greater France....

این برای ما ماهرترین، انعطاف پذیرترین، و پربارترین نیروی کار در جهان رو فراهم کرد.
It gave us the most skilled, the most flexible and the most productive workforce in the world.

خط سبز نمایانگر همان نیروی کار مورد نیاز است.
And this is the green line: labor demand.

چي او فکر ميکرده ، کالاهايي رو صادر مي کرده که با نيروي کار برده ساخته ميشده ؟
What was he thinking, exporting goods made from slave labor?

و به مترجم و نيروي كار نياز داريد
we will need interpreters and a large work force

مشاوره گوناگونی در نیروی کار انجام میدهم.
I'm a diversity consultant.

زنان در اقتصاد به حاشیه رانده میشوند و تنها ۱۶ درصد نیروی کار را تشکیل میدهند.
Women are marginalized in the economy, constituting only 16 percent of the workforce.

پیشرفت در تولید و کیفیت با کاهش تقاضا برای نیروی کار همراه بود.
Improvements in production and quality were accompanied by lower labor requirements.

تقریباً ۴۴ درصد از نیروی کار سنگاپور از افراد غیرسنگاپوری تشکیل شدهاست.
Roughly 44 percent of the Singaporean workforce is made up of non-Singaporeans.

در آن زمان بسیاری از کودکان نیز جزء نیروی کار محسوب میگشتند.
Many workers were making the minimum wage at the time.

این هزینهها عبارتند از: نیروی کار، مواد، و سایر هزینههای مرتبط.
These costs include labour, materials, and other related expenses.

چون نیروی کار لازم برای این رشد را نخواهیم داشت.
Because the workers are not there who can generate this growth.

با این اطلاعات میتوانیم هزینه سوخت، هزینه نیروی کار و غیره را محاسبه کنیم.
With this information, we can calculate fuel costs, labor costs, etc.

راه دوم آموزش نیروی کار است.
The second way is educating the workforce.

اما ميتونن منابع نيروي کار بشوند
but would provide the basis for a docile work force