GlosbeGlosbe
logoGlosbe

(در مورد برخی ماهی های آب شیرین که برای تخم گذاری به دریا می روند) دریا جوی oor Engels

(در مورد برخی ماهی های آب شیرین که برای تخم گذاری به دریا می روند) دریا جوی

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

catadromous

adjektief
farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

Soortgelyke frases

(جوی آب شیرین که به دریا می ریزد) جوی
freshet

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
بعلاوه مقادیر زیادی Cl-۳۶ به وسیله پرتوافشانی بر آب دریا، در خلال انفجارات جوی سلاحهای اتمی بین سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۵۲تولید شد.
Okay, gentlemenWikiMatrix WikiMatrix
در محدودهٔ دریای جلیل به دلیل ارتفاع کم آن، (تقریباً ۲۰۰ متر پایینتر از سطح دریا)، هوا بسیار گرمتر از مناطق اطراف میباشد و این امر مولد اختلالات جوی میگردد.
He' s a very beautiful boyjw2019 jw2019
به علّت پایین بودن سطح این دریاچه (حدود ۲۰۰ متر پایینتر از سطح دریا)، هوای آن بسیار گرمتر از مناطق اطرافش است، و همین امر موجب اختلالات جوّی میشود.
very slowly, i want you to say yesjw2019 jw2019
3 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.
Die gewildste navraaglys: 1-200, ~1k, ~2k, ~3k, ~4k, ~5k, ~10k, ~20k, ~50k, ~100k, ~200k, ~500k