(در مورد پا) شل oor Engels

(در مورد پا) شل

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

game

adjective verb noun

Soortgelyke frases

(طناب و غیره) شل کردن
veer

شل و آویخته بودن
lop

(طناب) شل کردن
unbend

(سیم و طناب و غیره) شل
slack

آبکی و شل
pappy

شل شدن
languish · sag · unclinch · uncouple · weaken

voorbeelde

يه کم طناب رو شل کنيد
Just need to loosen the rope.

ما بايد Haplin شل کاهش دهد.
We gotta cut Haplin loose.

من حالم از شما احمق هاي شل و ول به هم مي خوره!
I am sick and tired of you slow moving little wankers!

...ميدوني؟ اگه سرتو يه خرده کج کني، چشاتو شل کني
if you tilt your head to the left and relax your eyes

شل بی در جواب بر من غرید، دندانهایش به هم میخوردند.
Shelby snarled back at me, teeth snapping together.

من قلبم رو با شل مغز دهکده سهیم شدم
I shared my heart with the village idiot.

ارزان، گلگلی، شل و ول، و انگارعمداً بیشکل و قواره پیراهنهای نازک نخی که میپوشیدی روی لباسِ خوابت
cheap, printed, pulpy, seemingly purposefully shapeless light cotton shifts that you wore over your nightgown

اون حرومزاده ها براي بقيه ي روزهاي زندگيم من رو شل کردن
That bastard's made me limp for the rest of my days.

شل کن سفت کن راه انداخته
Catching and letting go of the prey.

حال را شل چطوره .
How is Rachel?

طناب لنگر در میان انگشتانم، شل شد
I felt the hawser slacken in my grasp, and

تسمه پروانت شل ـه.
Your fan belt is loose.

جف به را شل نگریست.
Jeff looked at Rachel.

بيخيال ، سر کيسه رو شل کن
Oh, come on, live a little.

اوه : را شل دست جف را محکم فشرد
Rachel gripped Jeff's hand, Oh?

فقط يکم شل ميزني
Or you limped away.

کتابخانه نودهشتیا آسمان فرو میریزد سیدنی شل دون : هنگامی که باله پایان یافت، و انها داخل اتومبیل شدند؛
When the ballet ended, and they were in the car

درس ته را شل!
True for you, Rachel

شُل مینویسد.
wants strength.

هنوز گوشهی ابروانش شل نشده بودند.
the tense angle of his eyebrows had not relaxed.

را شل بازوانش را دور او حلقه کرد
She put her arms around him.'

يادت نيست که چقدر شل شده بود ؟
You remember how loose it was?

دوربین دو را شل اندیشید؛ این صحنه واقعا درباره من و جف است.
Take two, The scene really is about Jeff and me, Rachel thought.

آه، نه، سیم را میشود به تدریج شل کرد.
No matter, we must let the string be loosened, little by little.

اون مقداری که ما نخ رو شل کرده بودیم
That's how much rope played out.