(راه آهن) ریل راه آهن دور از هم (یعنی پهن تر از اندازه ی معمولی که 5/341 سانتی متر است)
broad gauge
(پرده ی سینما) پهن oor Engels
(پرده ی سینما) پهن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
wide-screen
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
بر روی خمیر پهن شده، با قیف قرار گرفته و پخته میشود.
Let her say itWikiMatrix WikiMatrix
بیایید مصمم باشیم که در دام حیلههای شیطان که برای کشاندن ما به گناه پهن میکند، نیفتیم.
Speaker, I think I understood what the member was talking about when he talked about the supremacy of parliament and the judiciaryjw2019 jw2019
من معتقدم که براي هر انساني يه مسيري وجود داره ، که در برابرش پهن شده
and whereas implementation of this policy necessarily involves its progressive standardisation during the transitional periodOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
وقتي شخص در اوج مريضي بودهاين دواير هم در همون سالها پهن بوده اند
These people could look like anybody, except maybe youTEP TEP
ما در پائيز دام پهن مي کرديم.
Agent Chet Desmond come by a second time... and asked to see Deputy Cliff' s trailer over here... which I showed himOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مثل صورت مار پهن بود و چشمهای قرمزش برق میزد.
That' s what it feels like, tooMIZAN MIZAN
سر دیگر همهی زنجیرها در دست بزرگ و پهن هاگ رید قرار داشت
I have some paper towels.- BeatnikMIZAN MIZAN
بعد از تمام شدن کار، دور تا دور کلهی پدر مات یلدا یک خط پهن افتاده بود.
No, she' s a gamer.She' il give it to her bosses, move up the DEA' s covert ranksMIZAN MIZAN
با هر تکان کشتی از جایی که نشسته بود سر میخورد و روی عرشه پهن میشد.
Celestial SphereMIZAN MIZAN
و متوجه شدم که آ روی نرده ایستاده خیابان پهن و باغ وسیعی را به من نشان میدهد.
But I have never stolen from you, Ray, and I never willMIZAN MIZAN
روی یک نیمکت، مردی روزنامهای پهن کرده بود و به خواب رفته بود.
Let me lay it out for you, fellaMIZAN MIZAN
پیرزن به آنها گفت که رومیزی شطرنجی قرمزش را کنار درخت سیب پهن کنند.
Okay, Ottawa #, do we have anything on these guys?MIZAN MIZAN
شیطان دامهایی را با زیرکی برای تضعیف ایمانمان پهن میکند.
The number of convictions is so low that one can almost already talk about a climate of impunity.jw2019 jw2019
صورتش گرد و بی نیش پهن و دهانش فراخ بود
More if neededMIZAN MIZAN
صورت سیاه و پرمو و بینی پهن واسکا دنی سوف ،
Want to die immediately, don' t want to go on livingMIZAN MIZAN
صدام کرد ، " سوپ روي " ، و يه دفعه پهن شد کف آشپزخونه.
They were rightOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
شنلی پاره پوره و مندرس بر تن و کلاهی نمدی و لبه پهن بر سر داشت.
It' s much better on my sideMIZAN MIZAN
ناگهان صورت پهن و آفتاب زده و سبز چرده خود را با بینی قلمی بالا آورد،
I' d rather die starving.- Very well, kill yourselfMIZAN MIZAN
درد شدیدی در شانهاش پیچید و لحظهای بعد شانههایش پهن شد.
That' s what you' re gonna use to win the state championshipMIZAN MIZAN
دهها گونه از خفاش دمدار و خفاش بال پهن درون غار زندگی میکنند.
And when you dream there' s a chance you' il findA little laughter, or happy ever afterWikiMatrix WikiMatrix
لبه پهن کلاه خویش را به به روی چشم فرو میکشید.
I know he' d hate to see us quit, without giving it our bestMIZAN MIZAN
به روی میز پهن
They cannot run away chained up like that... but somebody might sneak up behind us in the dustMIZAN MIZAN
که یک تشک و پتو کفش پهن بود؛
We must tell what we sawMIZAN MIZAN
روی زمین مثل یک موش که لای در له میشود، پهن شده بودم.
Anything you sayMIZAN MIZAN
از چهرهی سیاه و پهن مامی با آن سربند سفید فقط سایهای از پشت پردهها پیدا بود.
You dance really goodMIZAN MIZAN
995 sinne gevind in 8 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.