(کسی که می کشد) کشنده oor Engels

(کسی که می کشد) کشنده

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

dragger

naamwoord

Soortgelyke frases

به طور کشنده
fatally

تارهای کشنده
root hairs

ماده کشنده حشرات
disinfestant

سلاخ کشنده
slaughterer

دوز کشنده میانه (آی.دی 50)
median lethal dose (ld50)

(کالبدشناسی) ماهیچه ی کشنده
tensor

کشنده قارچ
fungicidal

کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
caricaturist

(جانورشناسی) وال کشنده (دلفین درشت به رنگ سیاه یا خاکستری که خوراکش ماهی و نهنگ و غیره است : Orcinus orca)
killer whale

voorbeelde

اين دشمن در استفاده از نيروي کشنده ، ترديدي نميکنه
This enemy will not hesitate to use lethal force.

الان دارم رو يه سري موزيک کشنده کار ميکنم.
I'm working on a killer playlist right now.

ميدوني اونها اينجا جشن شکر گذاري کشنده رو برگذار ميکنن
You know, uh, they do this killer thanksgiving buffet here.

مصرف مواد مخدر يه بيماري کشنده ست
Drug abuse is a plague.

ميتونه کشنده باشه و ظاهرا هيچ محدوديتي
Disrupting that amount of brain activity would be fatal.

يادت نبود که ضربه دندوناش مي تونه کُشنده باشه ؟
Did you forget their tusks could be lethal?

پس چندان جای شک نبود که از وقتی آن برخورد تقریبا کشنده روی داده بود
Small reason was there to doubt, then, that ever since that almost fatal encounter

اين ويروس کشنده به فراواني يک سرماخوردگي عادي بين اهالي گلاسکو شيوع يافت
the reaper virus spread among the people of glasgow as a normal colds

تاثیرات استرس شخصی و انگهای اجتماعی یک ترکیب کشنده است.
The effects of personal stress and social stigmas are a deadly combination.

تو برو جلو بولدوزر کشنده رو استارت بزن
You go out front, start up the Kill Dozer.

مرضی بسیار کشنده، خطرناک و ضعیف کننده.
This is a very dangerous, debilitating, and deadly disease.

اين غير کشنده ست
It's non-lethal.

خیلی خب, فقط یادتون باشه, هیچ شلیک کشنده یی نباشه
All right, just remember, no kill shots.

يکي توي اتاق ديگه بيماري کشنده گرفته
There's someone took mortal sick at Priory House.

. و ليموناد کايل کشنده...
And Kyle's Killer Lemonade.

برای کومیکوی ۱۵ ساله، انتقال خون به جهت درمان سرطان خون که کشنده است، بدترین راهِ ممکن بود.
To 15-year-old Kumiko, a blood transfusion to treat her deadly leukemia was the worst possible option.

صدماتت کشنده بودن.
Your injuries were fatal.

این یک نوع سرطان خیلی خیلی کشنده به نام انژیوسارکوما است.
It's a very, very deadly type of cancer called an angiosarcoma.

دشمن کشندهٔ روح همانا فرسودگی همه روزه است.
The mortal enemy of the soul is the daily wear and tear.

هر چند به واسطه خشکسالی کشنده زندگی زمین مدتهاست خشکیدهاید
though long parched by the dead drought of the earthy life, in ye

کشنده اژدها شهرتش تا اينجا رسيده
The dragon slayer's fame reaches even here.

تفنگ رو بردار کشنده
Pick up the pistol, killer.

فکر مي کني چي از يه باکتري کشنده که به سرعت تو بيمارستان من پخش بشه مهم تره ؟
Something you think is more important than the potentially lethal bacteria spreading like wildfire through my hospital?

پس تعصب نه تنها غیر اخلاقیست بلکه میتواند کشنده هم باشد.
So bigotry isn't just immoral, it can even be lethal.

به ترسی کشنده دچار شد.
was enough to frighten them to death.