عمارت بزرگ و قشنگی بودکه از سنگ ساخته بودند و روی زمین مرتفعی خودنمایی میکرد و پشت سرش یک ردیف تپههای بلند جنگلی دیده میشد. در مقابل آن، آب نهری که منظره طبیعی داشت جمع میشد و به نهر بزرگتری مـیپخت، بی آن که هیچ نوع دست کاری و تغییرات مصنوعی در آن دیده شود.
ساختمانی از جنس شیشه و فلز پیش رویمان قرار دارد که دور تا دورش را حصارهای ایمنی کشیدهاند، در فواصل معین از این حصار، نگهبانهای مسلح ایستادهاند و روی سقف ساختمان، آنتن عظیمی خودنمایی میکند.
در عمل، دید او به واسطه ردیف بلندی از ساه های لوبیا بر روی دیرکها محدود شده بود؛ اما بر فراز و آن سوی اینها در دوردست قله خاکستری تپه با طلوع خورشید خودنمایی میکرد.
نوازنده وقتی میدید که دیگران مسافتی از او عقب افتادهاند میایستاد تا نفس تازه کند و موم را مدتها روی آرشه میکشید تازههای ویولون نرمتر صدا کند، و سپس به راه میافتاد و دسته ویولنش را برای خودنمایی مرتبا بالا و پایین میبرد.