به این سو و آن سو رفتن
flip
این سو و آن سو رفتن oor Engels
این سو و آن سو رفتن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
divagate
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
کثافت و گرسنگی و سردرگم بودن، این سو و آن سو رفتن، گرما و روزهای پر گرد و خاک و شبهائی را کهنمیخوابید و تا صبح میلرزید همه و همه را قبول کرده بود.
Could you see the war from here too?MIZAN MIZAN
احساس میکرد دیگر تاب تماشای به این سو آن سو رفتن سر بی موی مسی و لیره را ندارد،
Here' s an extra set of keysMIZAN MIZAN
وقتی املای نامه تمام شد، به بیت که به جای این سو آن سو رفتن و سر و صدا کردن و کارها سامان دادن نا گریز شده بود مدتی بنشیند و فکر کند، روی صندلی چرخان پشت میزش لم داد و صدای قژ قژ صندلی را در آورد و بیپروا به میس مک گاون لبخند زد.
Failure to fireMIZAN MIZAN
چنان به پیمودن راهها و رفتن از این سو و آن سو سرگرم بودند که حتی فرصتگدائی کرد نیز نداشتند و در نتیجه به جز سیبهای دزدی و تمشکهای جنگلی چیزی برای خوردن نصیبشان نمیشد که آن هم عاقبتی جز درد کشیدن در اثر اسید آب میوهها نداشت و آنان همچنان گرسنگی را احساس میکردند.
I' m talking about killing a wolfMIZAN MIZAN
هنگام راه رفتن همیشه پایش را روی زمین میکشید ومانند کرم از این سو به آن سو میرفت و همواره مجبور بود سرش را خم کند زیرا درها کوتاه از اقامت او بودند.
Oh, Ro...... I' m meeting my guy from the M. E. ' s office, Bill Patel...... at Chumley' s atMIZAN MIZAN
5 sinne gevind in 6 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.