به آب زدن oor Engels

به آب زدن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

ford

verb noun

wade

verb noun

Soortgelyke frases

صدمه زدن به یا خوردن به ته کشتی (به طوری که آب وارد آن شود)
bilge

(جانورشناسی) اسکالوپ (نرم تن دو کفه ای از تیره ی Pectinidae که با به هم زدن دو صدف کنگره دار خود در آب حرکت می کند)
scallop

آب میوه گرفتن (به ویژه پرتقال و لیمو ترش) 5 - (امریکا خودمانی) گول زدن
ream

(در حفر چاه نفت) گل چاه زنی (آب و گلی که هنگام چاه زدن به درون چاه می ریزد تا خلل و فرج چاه را پر کرده و فشار نفت و گاز راخنثی کند)
drilling mud

(به آب آشامیدنی) فلورید زدن
fluoridate

به آب و آتش زدن
venture

(به ویژه پرنده) آرام خود را به سطح آب زدن
dap

پارک (مجهز به آب و مستراح و آتشگاه برای پخت و پز و جا برای چادر زدن یا بیتوته)
campsite

(شیمی - به واسطه ی از دست دادن آب از حالت بلورین به پودر تبدیل شدن یا به واسطه ی تغییرات شیمیایی دارای رویه ای از پودر سفید شدن) شوره بستن یا زدن
effloresce

voorbeelde

و مثل ماهی که بالههایش را به آب میکوبد، شروع به زدن هوا کرد و چینهای لباس گلدوزی شدهاش را به خش خش درآورد.
like a fish with a float, bobbing her fingers up and down the starched folds of her embroidered skirt, making them rustle.

روی پل چوبی، در امتداد آب به قدم زدن ادامه داد.
continued along the trench walking on the duckboard.

سپس نگران از اینکه بعد چه باید بکند، در کرانه آب به قدم زدن پرداخت.
Then he walked on along the water's edge, considering perplexedly what to do next.

و مثل ماهی که باله هایش را به آب میکوبد، شروع به زدن هوا کرد و چینهای لباس گلدوزی شده اش را به خش خش درآورد.
like a fish with a float, bobbing her fingers up and down the starched folds of her embroidered skirt, making them rustle.

برد ، اونا به بشکه آب ما تير زدن.
Brad, they shot our fucking water cans.

در همان وقت متوجه شد که دیگر نیازی به پلک زدن ندارد و چشمهایش به خوبی زیر آب را میبیند.
noticing how clearly he could see, and how he no longer seemed to need to blink.

آب دهان زدن به
insalivate

من با طبل زدن آب رو به اينجا ميکشونم
I'll play the water down here with my drum.

در حالیکه هنگام حرف زدن آب دهانش به شدت بیرونمیپاشید گفت:
His face was twisted; spit was flying from his mouth.

من دلم براي اين تنگ شده که با دست زدن به پنجره وضعيت آب و هوا رو مي گفت
I miss how he could tell the weather just by touching the window.

یه جایی به را چادر زدن پیدا کن ین آب و هیزم هم تهیه کن ین
Get a place to camp an' water an' wood.

مردم هم اینها را دیدهاند، از ساختمان تلسکوپهای عظیم به داخل فضا و بیرون زدن حبابهای آب در اقیانوس.
People have looked at everything, from building giant parasols out into space to fizzing bubble waters in the ocean.

به سمت آب تمرکز کردم و رایحهای را یافتم که باید مربوط به صدای لیس زدن و قلبهای تپنده میبود.
I focused toward the water and found the scent that must have gone with the lapping noise and the pounding heart.

دلش میخواست در دریا شنا کند، و به دست و پا زدن و آببازی در آب شور دریا فکر میکرد.
He wanted to bathe, and he thought with delight of splashing about in the salt water.

صبحها با شنا کردن و قدم زدن کنار ساحل و دم آب به آسانی میگذشت
the morning went easily enough with a bathe and a stroll along the front;

نیو سایِنتیست اظهار میکند: «کنار زدن آب کار آسانی است — به شرط آنکه آهنربایی به اندازهٔ مناسب در اختیار داشته باشید.
New Scientist noted: “Pushing water around is easy—if you have a big enough magnet.

رنگ سیاه و سفید پرهای آنان، سینه سفید و زندگی در کنار رودخانهها و دریاچههای با آب صاف به منظور شیرجه زدن درونشان و گرفتن ماهی آنها را از دیگر ماهیخورکها متمایز کرده است.
Its black and white plumage, crest and the habit of hovering over clear lakes and rivers before diving for fish make it distinctive.

بدون توجه به آن ، ملکول به ملکول ، ما در حال بر هم زدن تعادل آب و هواي زمين هستيم.
Without realizing it, molecule by molecule, we have upset the Earth's climatic balance.

ممه در هوای خفهی کابین که در اثر ارتعاش پرههای فلزی و به هم زدن گل و لای ته آب موجب بلندشدن بوی تهوعآور میگردید،
In the suffocating cabin, maddened by the vibration of the metal plates and the unbearable stench of the mud stirred up by the paddle wheel

قبل از ضربه زدن به پرههای توربین، فشار آب (انرژی پتانسیل) توسط یک نازل به انرژی جنبشی تبدیل میشود و با تمرکز بر روی توربین شدهاست.
Prior to hitting the turbine blades, the water's pressure (potential energy) is converted to kinetic energy by a nozzle and focused on the turbine.

تمام روز را لای به تههای پنبه خوابیدیم که شب برای پارو زدن حاضر باشیسم و شب وقتی به کلک برگشتیم قایق را آب برده بود.
So we slept all day amongst the cottonwood thicket, so as to be fresh for the work, and when we went back to the raft about dark the canoe was gone!

منکران تغییرات آب و هوا علاقمند به استفاده از این حقیقت برای فریب و حقه زدن به مردم هستند با گفتن اینکه" نگاه کنید، دما عامل تغییر دی اکسید کربن است، نه بالعکس آن." منکران تغییرات آب و هوا علاقمند به استفاده از این حقیقت برای فریب و حقه زدن به مردم هستند با گفتن اینکه" نگاه کنید، دما عامل تغییر دی اکسید کربن است، نه بالعکس آن." منکران تغییرات آب و هوا علاقمند به استفاده از این حقیقت برای فریب و حقه زدن به مردم هستند با گفتن اینکه" نگاه کنید، دما عامل تغییر دی اکسید کربن است، نه بالعکس آن." منکران تغییرات آب و هوا علاقمند به استفاده از این حقیقت برای فریب و حقه زدن به مردم هستند با گفتن اینکه" نگاه کنید، دما عامل تغییر دی اکسید کربن است، نه بالعکس آن."
Climate change deniers like to use this fact to confuse and trick the public by saying, "Look, the temperature causes CO2 to change, not vice versa."

اتومبیل بلای فیل گوردون پس از زدن دور کاملی به گرد پمپ آب در حال برگشتن بود و هنوز گروهی از افراد مست میانسال آن را همراهیمیکردند.
The Blifil Gordon car, having rounded the pump, was now wending its way back, still accompanied by its troupe of middle aged Bacchantes.

دستش را به آرامی داخل آب کرد واقعا که خیلی سرد بود با همان تشویقهای همیشگی و نهیب زدن به خویشتن سعی داشت خود را به این کار وادارد
Putting a tentative hand into the water and it was horribly cold she drove herself forward with her usual exhortations.

والدینم همیشه به من و خواهر و برادرهایم یادآوری میکردند که شیر آب را موقع مسواک زدن ببندیم.
My parents would constantly remind my siblings and I to close the tap when we brushed our teeth.