(دق دلی یا عقده) خالی کردن
discharge
دق دلی oor Engels
دق دلی
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
grudge
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
به این ترتیب، دق دلی خانم نوریس خالی شد و سرتاماس به صحبتهایش ادامه داد.
We' il just goMIZAN MIZAN
این دق دلی که او را در فشار میگذاشت و خودش هم نمی دونست منشاء آن کجاس.
The second dose in both cases is given between one and three months after the first oneMIZAN MIZAN
بدون آن که نشان دهد دارد دق دلی خالی میکند، گفته بود
I' m leaving tonightMIZAN MIZAN
فقط مانده بـود مادرش، خالهاش و دخترخالهاش تا تمام دق دلی اش را موقع غذا و دسر سر آنها خالی کند.
If they find me, they will shoot you bothMIZAN MIZAN
بالاخره که خانم بنت بعد ازکلی ناراحتی و دق دلی خالی کردن بر سر ندرفیلد و صاحبش آنها را به حال خودشان گذاشت،
I kissed her, and got a little excited...... and she started laughing at meMIZAN MIZAN
با الیزابت صحبت کند. بالاخره که خانم بنت بعد از کلی ناراحتی و دق دلی خالی کردن بر سر ندر فیلد و صاحبش آنها را به حال خودشان کذاشت، جین طاقت نیاورد و گفت:
Come on, we charm libitum.- Really?- Do it!MIZAN MIZAN
هرچی دق و دلی داری سر من خالی کن
You got to go see RickOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
کاتی هم وقتی فهمید پدرش در موقع رسیدگی به حال طفلک بی سرپرست شلاق سوغاتی او را هم گم کرده است دق دلی خود را بر سر موجود بدبخت درآورد و به رویش تف انداخت و او را مسخره کرد.
Thank you, sirMIZAN MIZAN
8 sinne gevind in 3 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.